go without saying


اظهر من الشمس بودن، واضح بودن، نیاز به گفتن نداشتن

جمله های نمونه

1. It goes without saying.
[ترجمه فردین سلیم زاده] نیازی به گفتن نیست که، واضحه که. . . . .
|
[ترجمه گوگل]ناگفته نماند
[ترجمه ترگمان] بدون گفتن ادامه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It goes without saying that health is above wealth.
[ترجمه Azita] واضح است ( نیازی به گفتن نیست ) که سلامت بالاتر از ثروت است
|
[ترجمه گوگل]ناگفته نماند که سلامتی بالاتر از ثروت است
[ترجمه ترگمان]بدون گفتن این که سلامت بالاتر از ثروت است، می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Of course, it goes without saying that you'll be paid for the extra hours you work.
[ترجمه sajjad] البته , بدیهی است که پول اضافه کاری به شما پرداخت خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]البته ناگفته نماند که برای ساعات اضافی کار به شما دستمزد پرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]البته، بدون این که به تو بگویم که برای ساعات اضافی کار خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Of course I'll help you. That goes without saying.
[ترجمه گوگل]البته من به شما کمک خواهم کرد ناگفته نماند
[ترجمه ترگمان]البته که کمکت می کنم این حرف بدون گفتن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't go without saying goodbye to me, will you?
[ترجمه گوگل]بدون خداحافظی با من نرو؟
[ترجمه ترگمان]بدون خداحافظی با من نرو، ها؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Of course I'll visit you in hospital. It goes without saying!
[ترجمه گوگل]البته من در بیمارستان به شما مراجعه خواهم کرد ناگفته نماند!
[ترجمه ترگمان]البته که در بیمارستان به شما سر می زنم ! بدون گفتن ادامه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It goes without saying that I'll help you.
[ترجمه گوگل]ناگفته نماند که من به شما کمک خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]بدون گفتن این که من به تو کمک خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After dinner they just upped and left/went without saying goodbye.
[ترجمه گوگل]بعد از شام آنها فقط بلند شدند و بدون خداحافظی رفتند/رفتند
[ترجمه ترگمان]پس از صرف شام، آن ها فقط upped را بالا بردند و رفتند و خداحافظی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Internet, too, it goes without saying, is a good source of information.
[ترجمه گوگل]اینترنت نیز، ناگفته نماند، منبع خوبی برای اطلاعات است
[ترجمه ترگمان]اینترنت نیز بدون این که بگوید، منبع خوبی از اطلاعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It goes without saying that we have the right to refute them publicly.
[ترجمه گوگل]ناگفته نماند که ما حق داریم علناً آنها را تکذیب کنیم
[ترجمه ترگمان]بدون گفتن این حرف، ما حق داریم آن ها را علنا رد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It goes without saying that if someone has lung problems they should not smoke.
[ترجمه گوگل]ناگفته نماند که اگر فردی مشکلات ریوی دارد نباید سیگار بکشد
[ترجمه ترگمان]لازم به گفتن نیست که اگر کسی مشکلات ریوی داشته باشد، نباید سیگار بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It goes without saying that any infringements of these new restrictions will imperil what is already an extremely sensitive access agreement.
[ترجمه گوگل]ناگفته نماند که هرگونه نقض این محدودیت‌های جدید، توافقنامه دسترسی بسیار حساس را به خطر می‌اندازد
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که هرگونه نقض این محدودیت های جدید، آنچه که در حال حاضر یک توافق نامه دسترسی بسیار حساس است را به خطر خواهد انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It goes without saying that you should never have more children than you have car windows. Erma Bombeck
[ترجمه گوگل]ناگفته نماند که هرگز نباید بیشتر از شیشه ماشین بچه دار شوید ارما بامبک
[ترجمه ترگمان]بدون گفتن این که شما هرگز نباید کودکان بیشتری نسبت به پنجره های اتومبیل داشته باشید Erma Bombeck
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It should go without saying that your needs and expectations are the same as those of able-bodied students.
[ترجمه گوگل]ناگفته نماند که نیازها و انتظارات شما همانند دانشجویان توانمند است
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که نیازها و انتظارات شما همانند دانش آموزان توانا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Finally, it should go without saying that Presocratic theories do not allow one to predict behaviour.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ناگفته نماند که نظریه‌های پیش‌سالاری به شخص اجازه پیش‌بینی رفتار را نمی‌دهد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، باید بدون ذکر این که تیوری های Presocratic اجازه پیش بینی رفتار را نمی دهند، باید رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be understood, be obvious

پیشنهاد کاربران

ناگفته پیداست
بدیهی است که
واضح و روشن؛مبرهن ؛مثل روز روشن، نیاز به گفتن نداشتن

بپرس