go with the tide

جمله های نمونه

1. It's easier to go with the tide than to oppose the views of the majority.
[ترجمه گوگل]کنار آمدن با جزر و مد آسان تر از مخالفت با نظرات اکثریت است
[ترجمه ترگمان]بهتر است با مد حرکت کنیم تا با نظرات اکثریت مخالف باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. National education should go with the tide of world development.
[ترجمه گوگل]آموزش ملی باید با روند توسعه جهانی پیش برود
[ترجمه ترگمان]آموزش ملی باید با موج توسعه جهانی همراه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No way, go with the tide instead of the palm.
[ترجمه گوگل]به هیچ وجه، به جای کف دست با جزر و مد بروید
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه، به جای کف دست، با جزر و مد برو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is easy to go with the tide.
[ترجمه گوگل]رفتن با جزر و مد آسان است
[ترجمه ترگمان]رفتن با جزر و مد آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Investors should read the policy when, instead of echo go with the tide, decisive attack.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران باید سیاست را زمانی بخوانند که به جای انعکاس با جزر و مد، حمله قاطعانه انجام شود
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران باید این سیاست را زمانی مطالعه کنند که به جای آن با موج، حمله قاطع همخوانی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Them to make huge amount of money because it can go with the tide.
[ترجمه گوگل]آنها برای به دست آوردن مقدار زیادی پول، زیرا می تواند با جزر و مد پیش برود
[ترجمه ترگمان]آن ها باید پول زیادی به دست آورند چون می تواند با جزر و مد حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• go in the direction of the current, follow along

پیشنهاد کاربران

عبارت **"go with the tide"** به معنای **همسو شدن با جریان غالب، پیروی از روند یا نظر اکثریت، و سازگار شدن با شرایط موجود به جای مقاومت در برابر آن است**.
- این اصطلاح از حوزه ناوبری دریایی آمده است، جایی که حرکت در جهت جریان جزر و مد آسان تر و کارآمدتر از حرکت برخلاف آن است.
...
[مشاهده متن کامل]

- به طور استعاری، وقتی گفته می شود کسی **"goes with the tide"** یعنی او به جای مخالفت یا مقاومت، با تغییرات و جریان غالب همراه می شود و خود را با شرایط وفق می دهد.
- این عبارت معمولاً برای توصیه به انعطاف پذیری و سازگاری با شرایط به کار می رود.
- - -
## مثال ها
- She always prefers to go with the tide and adapt to the changing demands of her job.
او همیشه ترجیح می دهد با جریان همراه شود و خود را با تغییرات شغلی وفق دهد.
- The team decides to go with the tide and adjust their strategy based on market conditions.
تیم تصمیم می گیرد با جریان همراه شود و استراتژی خود را بر اساس شرایط بازار تنظیم کند.
- Instead of fighting against the changes, it's better to go with the tide and adapt.
به جای مقاومت در برابر تغییرات، بهتر است با جریان همراه شده و سازگار شویم.
- - -
## معادل های فارسی پیشنهادی
- همراه شدن با جریان
- سازگار شدن با شرایط
- رفتن با جریان آب
- پیروی از روند غالب
- انعطاف پذیر بودن

همرنگ جماعت شدن

بپرس