1. She was reluctant to go with him.
[ترجمه مهدی اسماعیلی] دلش نمیخواست باهاش باشه.|
[ترجمه گوگل]او تمایلی به رفتن با او نداشت[ترجمه ترگمان]بی میل نبود با او برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In a moment of aberration, she agreed to go with him.
[ترجمه گوگل]در یک لحظه انحراف، او موافقت کرد که با او برود
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه of، او موافقت نمود که همراه او برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه of، او موافقت نمود که همراه او برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I'll go with you when I get through with this pile of papers.
[ترجمه گوگل]وقتی از پس این انبوه اوراق برسم، با شما خواهم رفت
[ترجمه ترگمان]وقتی کارم با این کاغذها تموم شد باه ات می ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی کارم با این کاغذها تموم شد باه ات می ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I need a new pocketbook to go with these shoes.
[ترجمه رضوان] به کیف پولی نیاز دارم که به این کفش ها بیاید|
[ترجمه گوگل]من برای خرید این کفش ها به یک جیب جدید نیاز دارم[ترجمه ترگمان]به یک کیف پول جدید احتیاج دارم که با این کفش ها بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Whatever you go, go with all your heart.
[ترجمه shima payandeh] هرکاری خواستی انجام بدی، با تمام قلبت انجام بده.|
[ترجمه گوگل]هر چی رفتی با تمام وجودت برو[ترجمه ترگمان]هر کاری میخوای بکن، با همه قلبت برو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He can't go with you; he has to study up tonight.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند با شما برود او باید امشب درس بخواند
[ترجمه ترگمان]اون نمی تونه با تو بره؛ امشب باید درس بخونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون نمی تونه با تو بره؛ امشب باید درس بخونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He preferred to stay at home rather than go with us.
[ترجمه گوگل]ترجیح داد در خانه بماند تا اینکه با ما برود
[ترجمه ترگمان]او ترجیح می داد در خانه بماند تا با ما بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او ترجیح می داد در خانه بماند تا با ما بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She deliberately stayed behind after work to go with me.
[ترجمه گوگل]او عمدا بعد از کار عقب ماند تا با من برود
[ترجمه ترگمان]اون عمدا بعد از کار کردن با من موند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون عمدا بعد از کار کردن با من موند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I need a new pair of trousers to go with this jacket.
[ترجمه Azita Sepahi] یه شلوار برای ست کردن با این کت میخوام - یه شلوار می خوام که به این کت بیاد|
[ترجمه گوگل]برای همراهی با این ژاکت به یک شلوار نو نیاز دارم[ترجمه ترگمان]من به یه جفت شلوار جدید احتیاج دارم که با این ژاکت برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I am too busy to go with you.
[ترجمه گوگل]من خیلی سرم شلوغه که نمیتونم با تو بیام
[ترجمه ترگمان]من خیلی سرم شلوغه که باه ات بیام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من خیلی سرم شلوغه که باه ات بیام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You said I could go with you.
[ترجمه گوگل]گفتی میتونم باهات برم
[ترجمه ترگمان]گفتی میتونم باه ات بیام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گفتی میتونم باه ات بیام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You want a plain blouse to go with that skirt - nothing too elaborate.
[ترجمه گوگل]شما یک بلوز ساده می خواهید که با آن دامن ست شود - هیچ چیز خیلی مفصل
[ترجمه ترگمان]تو یک بلوز ساده می خواهی که با آن دامن برویم - چیز زیادی استادانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو یک بلوز ساده می خواهی که با آن دامن برویم - چیز زیادی استادانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I wish I could go with you. --So do I.
[ترجمه هادی رنجبر] ای کاش میتونستم باهات وقت بگذرونم|
[ترجمه گوگل]کاش میتونستم باهات برم --منم همینطور[ترجمه ترگمان] کاش میتونستم باه ات بیام منم همینطور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I would fain go with you.
[ترجمه گوگل]من از رفتن با شما
[ترجمه ترگمان]من با شما خواهم رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من با شما خواهم رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید