دیونه شدن
قاطی کردن
غیر قابل کنترل شدن
بیش از حد هیجان زده شدن
با توجه به جمله ایکه توش از go wild استفاده شده ترجمه ها می تونه کمی متغیر باشه، بستگی به خلاقیت مترجم داره.
قاطی کردن
غیر قابل کنترل شدن
بیش از حد هیجان زده شدن
با توجه به جمله ایکه توش از go wild استفاده شده ترجمه ها می تونه کمی متغیر باشه، بستگی به خلاقیت مترجم داره.
( رفتار آدم ها ) دیوونه شدن - وحشی شدن - قاطی کردن - از خود بی خود شدن - هیجان زده شدن
Go wild over, علاقه زیادی داشتن به ، بیشتر برای کودکان که علاقمند به عروسک و . . . . استفاده میشه
به سیم آخر زدن
معنای دوستمون
✅to get very excited
Fans go wild for Tess Daly's swimwear line as she models swimsuit at 53
از فرط هیجان به رقص در آمدن
Wishful thinking, perhaps, but he could have sworn the sweet bay was pleased to agree. Its olive - green leaves went wild in the glow of a fat cherry - red sun
شاید خیالی وهم�آلود بود، اما می توانست سوگند بخورد درخت ماگنولیا با او هم نظر است. برگ�های سبز زیتونی�اش در تب�و تاب تابش تیز و سرخ خورشید از فرط هیجان به رقص درآمدند.
... [مشاهده متن کامل]
شاید خیالی وهم�آلود بود، اما می توانست سوگند بخورد درخت ماگنولیا با او هم نظر است. برگ�های سبز زیتونی�اش در تب�و تاب تابش تیز و سرخ خورشید از فرط هیجان به رقص درآمدند.
... [مشاهده متن کامل]
ازحدگذراندن
سر از پا نشناختن ( در فوتبال )
رفتار از کنترل خارج شده
عصبانی شدن، از کوره در رفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)