سنگ تمام گذاشتن
حسابی ترکوندن
حسابی گل کاشتن
They really went to town on their wedding.
آن ها واسه عروسیشون حسابی سنگ تموم گذاشتند.
معانی go to town را در آبادیس ببینید.
حسابی ترکوندن
حسابی گل کاشتن
آن ها واسه عروسیشون حسابی سنگ تموم گذاشتند.
معانی go to town را در آبادیس ببینید.
وقتی می خواهیم بگوییم کسی برای چیزی حسابی دست به جیب شده و خرج کرده از اصطلاح زیر استفاده می کنیم
Go to town on sth
مثال:
They really went to town on their wedding. They spent more than $50000.
مثال: