go to town on

پیشنهاد کاربران

سنگ تمام گذاشتن
حسابی ترکوندن
حسابی گل کاشتن
They really went to town on their wedding.
آن ها واسه عروسیشون حسابی سنگ تموم گذاشتند.
معانی go to town را در آبادیس ببینید.
منابع• https://abadis.ir/entofa/go-to-town/
وقتی می خواهیم بگوییم کسی برای چیزی حسابی دست به جیب شده و خرج کرده از اصطلاح زیر استفاده می کنیم
Go to town on sth

مثال:
They really went to town on their wedding. They spent more than $50000.

بپرس