go to sleep

جمله های نمونه

1. Now I shall go to sleep. Good night.
[ترجمه معصومه رحیمی] حالا باید برم بخوابم شب بخیر
|
[ترجمه گوگل]حالا برم بخوابم شب بخیر
[ترجمه ترگمان]حالا باید بخوابم شب به خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Love you so I don't wanna go to sleep, for reality is better than a dream.
[ترجمه گوگل]دوستت دارم پس نمی خواهم بخوابم، زیرا واقعیت بهتر از رویا است
[ترجمه ترگمان]دوستت دارم، بنابراین من نمی خواهم بخوابم، زیرا واقعیت بهتر از یک رویا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I always want to go to sleep after a heavy meal.
[ترجمه گوگل]من همیشه می خواهم بعد از یک غذای سنگین بخوابم
[ترجمه ترگمان]من همیشه دلم میخواد بعد از یه غذای سنگین بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hurry up and go to sleep.
[ترجمه Farnaz] ترجمه Go to sleep:رفتن به رخت خواب
|
[ترجمه گوگل]عجله کن برو بخواب
[ترجمه ترگمان]عجله کن و بخواب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Go to sleep now, it's late.
[ترجمه حسام] حالا برو بخواب دیر وقته
|
[ترجمه گوگل]برو بخواب که دیر شده
[ترجمه ترگمان]حالا بخواب، دیروقته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Your future depends on your dreams. " So go to sleep.
[ترجمه گوگل]"آینده شما به رویاهای شما بستگی دارد " پس برو بخواب
[ترجمه ترگمان]\" آینده شما به رویاهای شما بستگی دارد، پس به خواب بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. 'Don't go to sleep,' she said, prodding me in the ribs.
[ترجمه گوگل]او گفت: "نرو بخواب "
[ترجمه ترگمان]او در حالی که مرا در دنده لج می انداخت گفت: به خواب نروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Every day I exercise before I go to sleep.
[ترجمه گوگل]هر روز قبل از خواب ورزش می کنم
[ترجمه ترگمان]هر روز تمرین می کنم قبل از اینکه بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Time to go to sleep.
[ترجمه گوگل]وقت رفتن به خواب
[ترجمه ترگمان]وقت خواب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Go to sleep quickly or Santa Claus won't come!
[ترجمه گوگل]زود برو بخواب وگرنه بابا نوئل نمیاد!
[ترجمه ترگمان]برو بخواب، یا بابا نوئل نخواهد آمد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't take it as an insult if I go to sleep during your speech; I'm very tired.
[ترجمه گوگل]اگر در طول سخنرانی شما به خواب رفتم آن را توهین نگیرید خیلی خسته ام
[ترجمه ترگمان]این کار را به عنوان یک توهین تلقی نکن، اگر در حین حرف زدن به خواب بروم، خیلی خسته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Go to sleep. I've got a long day tomorrow.
[ترجمه گوگل]برو بخواب فردا روز طولانی دارم
[ترجمه ترگمان]بگیر بخواب فردا روز طولانی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He felt tired enough to go to sleep standing up.
[ترجمه گوگل]او آنقدر احساس خستگی می کرد که ایستاده بخوابد
[ترجمه ترگمان]به اندازه ای احساس خستگی می کرد که به خواب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Be quiet and go to sleep.
[ترجمه گوگل]ساکت باش و برو بخواب
[ترجمه ترگمان]ساکت باش و بخواب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I go to sleep on my back but I always wake up in a different position.
[ترجمه گوگل]من به پشت می خوابم اما همیشه در وضعیت متفاوتی از خواب بیدار می شوم
[ترجمه ترگمان]من باید روی پشتم بخوابم اما همیشه تو یه موقعیت دیگه بیدار میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] اصطلاحی برای توقف کامپیوتر یا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود

انگلیسی به انگلیسی

• lay down in bed and go to sleep; become numb

پیشنهاد کاربران

✅ این اصطلاح به معنای شروع به خوابیدن است، نه لزوماً به رختخواب رفتن یا در خواب بودن
Go to sleep : برو بخواب
Going to sleep / To Go To sleep : به خواب رفتن
❌ Go sleep
✔️ Go to sleep
به خواب رفتن

بپرس