go to bed

جمله های نمونه

1. Never go to bed on an argument.
[ترجمه لینکلن باروز] هیچ وقت با یک جرو بحث به رخت خواب نرو
|
[ترجمه گوگل]هیچ وقت سر مشاجره به رختخواب نروید
[ترجمه ترگمان] هیچوقت با یه جر و بحث به رختخواب نمیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Better go to bed supperless than rise in debt.
[ترجمه گوگل]بهتر است بدون شام به رختخواب بروید تا اینکه بدهی خود را افزایش دهید
[ترجمه ترگمان]بهتر است بروی بخوابی بهتر از بالا رفتن از بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Go to bed with the lamb and rise with the lark.
[ترجمه فرشاد جلالی] با بره به تختواب برو وبا آهو بلند شو
|
[ترجمه گوگل]با بره به رختخواب بروید و با لارک بلند شوید
[ترجمه ترگمان]با بره بخواب و با چکاوک به رختخواب بیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is very late; hence you must go to bed.
[ترجمه گوگل]خیلی دیر است؛ از این رو باید به رختخواب بروید
[ترجمه ترگمان]خیلی دیر است، پس باید به رختخواب بروی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Did you go to bed late last night?
[ترجمه گوگل]دیشب دیر به رختخواب رفتی؟
[ترجمه ترگمان]دیشب تا دیروقت خوابیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I shall have a hot bath and go to bed.
[ترجمه گوگل]باید حمام آب گرم بگیرم و بخوابم
[ترجمه ترگمان]حمام داغ خواهم گرفت و به رختخواب می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Latch the door before you go to bed.
[ترجمه گوگل]قبل از رفتن به رختخواب در را ببندید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بری بخوابی در را باز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I go to bed early if I'm travelling the next day.
[ترجمه گوگل]اگر روز بعد به مسافرت بروم زود به رختخواب می روم
[ترجمه ترگمان]فردا صبح زود می روم بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lay aside your book and go to bed.
[ترجمه گوگل]کتابتان را کنار بگذارید و به رختخواب بروید
[ترجمه ترگمان]کتابت را کنار بگذار و برو بخواب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is his accustomed hour to go to bed.
[ترجمه گوگل]این ساعت عادت او برای رفتن به رختخواب است
[ترجمه ترگمان]این ساعت عادت او برای رفتن به رخت خواب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Always take your make-up off before you go to bed.
[ترجمه گوگل]همیشه قبل از رفتن به رختخواب آرایش خود را پاک کنید
[ترجمه ترگمان]همیشه قبل از اینکه بری بخوابی خودت رو بلند کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Does he ever go to bed sober?
[ترجمه گوگل]آیا او هرگز هوشیار به رختخواب می رود؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ وقت هوشیار به رختخواب نمی رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Daddy, if I go to bed now will you tuck me in?
[ترجمه گوگل]بابا اگه الان برم بخوابم منو جا میزنی؟
[ترجمه ترگمان]بابا، اگه من برم بخوابم، تو منو می بری اونجا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I tend to go to bed earlier during the winter.
[ترجمه گوگل]من تمایل دارم در زمستان زودتر بخوابم
[ترجمه ترگمان]من تمایل دارم زودتر در طول زمستان به رختخواب بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Remember to review your lessons before you go to bed.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید قبل از رفتن به رختخواب دروس خود را مرور کنید
[ترجمه ترگمان]یادت باشد که قبل از رفتن به رختخواب lessons را مرور کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lay in bed and go to sleep; have sexual relations

پیشنهاد کاربران

( فعل ) به معنی "خوابیدن" هست.
مترادف ها: go to sleep, hit the hay, hit the sack, turn in
retire
د برو بخواب
به رختخواب رفتن
برو بخواب دیگه
به رخت خواب برو

برو تو رختخوابت!جمله هشداری و آگاهنده به شخصه؛ یعنی برو دیگه بخواب
بخواب بابا

بپرس