go to

/ˈɡoʊtuː//ɡəʊtuː/

رفتن ,اسم مصدر

جمله های نمونه

1. Never go to bed on an argument.
[ترجمه گوگل]هیچ وقت سر مشاجره به رختخواب نروید
[ترجمه ترگمان] هیچوقت با یه جر و بحث به رختخواب نمیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Victory won't come to me unless I go to it.
[ترجمه گوگل]پیروزی نصیب من نمی شود مگر اینکه به سوی آن بروم
[ترجمه ترگمان]پیروزی به من نخواهد آمد مگر اینکه به آن بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When you go to Rome, do as Rome does.
[ترجمه فاطمه عنایتی] خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو.
|
[ترجمه گوگل]وقتی به رم می‌روید، مانند رم عمل کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی به رم می روی، همان کاری را که رم انجام می دهد بکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Better go to bed supperless than rise in debt.
[ترجمه ازیتا شاداب] جسرت را گرسنه روی زمین بگذاری بهتر از این است که قرض بالا بیاوری
|
[ترجمه گوگل]بهتر است بدون شام به رختخواب بروید تا اینکه بدهی خود را افزایش دهید
[ترجمه ترگمان]بهتر است بروی بخوابی بهتر از بالا رفتن از بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Go to bed with the lamb and rise with the lark.
[ترجمه گوگل]با بره به رختخواب بروید و با لارک بلند شوید
[ترجمه ترگمان]با بره بخواب و با چکاوک به رختخواب بیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everyone wants to go to heaven but nobody wants to die.
[ترجمه گوگل]همه می خواهند به بهشت ​​بروند اما هیچ کس نمی خواهد بمیرد
[ترجمه ترگمان]همه می خوان به بهشت برن، اما هیچ کس نمی خواد بمیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now I shall go to sleep. Good night.
[ترجمه گوگل]حالا برم بخوابم شب بخیر
[ترجمه ترگمان]حالا باید بخوابم شب به خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All are not saints that go to church.
[ترجمه گوگل]همه مقدسین نیستند که به کلیسا می روند
[ترجمه ترگمان]همه ما قدیس نیستیم که به کلیسا می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When you go to buy, use your eyes not your ears.
[ترجمه گوگل]وقتی برای خرید می روید از چشم هایتان استفاده کنید نه از گوش هایتان
[ترجمه ترگمان]وقتی میری خرید، از چشمات استفاده کن نه گوش ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's subpoenaed to go to the court.
[ترجمه گوگل]او را احضار کرده اند تا به دادگاه برود
[ترجمه ترگمان] اون حکم صادر کرده که بره دادگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They go to church on Sundays.
[ترجمه گوگل]آنها یکشنبه ها به کلیسا می روند
[ترجمه ترگمان]روزه ای یکشنبه به کلیسا می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most children go to public elementary and secondary schools.
[ترجمه گوگل]اکثر بچه ها به مدارس دولتی ابتدایی و متوسطه می روند
[ترجمه ترگمان]اغلب کودکان به مدارس ابتدایی و راهنمایی می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'd still like to go to a ball game.
[ترجمه گوگل]من هنوز هم دوست دارم به بازی توپ بروم
[ترجمه ترگمان]من هنوز دوست دارم برم به یه بازی رقص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'd love to go to the match tomorrow do you think you can wangle it?
[ترجمه گوگل]من دوست دارم فردا به مسابقه بروم، به نظر شما می توانید آن را تکان دهید؟
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم فردا به مسابقه برم فکر می کنی میتونی wangle بزنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We don't go to work on Saturdays.
[ترجمه گوگل]ما شنبه ها سر کار نمی رویم
[ترجمه ترگمان]ما شنبه ها کار نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Mr Goto was in the market for an important work of art as part of his company's centenary celebrations.
[ترجمه گوگل]آقای گوتو برای یک اثر هنری مهم به عنوان بخشی از جشن صد سالگی شرکتش در بازار بود
[ترجمه ترگمان]آقای Goto در بازار به عنوان بخشی از جشن صد سالگی شرکت خود در بازار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Opening GoTo Bookmarks in Windows gives you a menu bar.
[ترجمه گوگل]باز کردن نشانک های GoTo در ویندوز یک نوار منو در اختیار شما قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]باز کردن چوب الف ها در ویندوز یک نوار منو به شما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The object in every game for us is to get the ball to Tim Brown early because he is our go-to guy.
[ترجمه گوگل]هدف ما در هر بازی این است که زودتر توپ را به تیم براون برسانیم زیرا او بازیکن اصلی ماست
[ترجمه ترگمان]هدف از هر بازی برای ما این است که به زودی توپ را به تیم براون برسانیم، چون او فرد مورد نظر ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I'd give anything to goto those time.
[ترجمه گوگل]من برای رسیدن به آن زمان هر کاری می کنم
[ترجمه ترگمان]من حاضرم هر کاری بکنم تا آن زمان را جبران کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Editors of newspapers magazines often goto extremes to provide their readers with unimportant facts and statistics.
[ترجمه گوگل]سردبیران مجلات روزنامه ها اغلب افراط می کنند تا حقایق و آمارهای بی اهمیت را در اختیار خوانندگان خود قرار دهند
[ترجمه ترگمان]ویراستاران روزنامه ها اغلب اوقات خود را با حقایق بی اهمیت و آمار منتشر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Please make yourself comfortable and I'll inform Mr. Goto that you are there.
[ترجمه گوگل]خواهش میکنم خیالت راحت باشه و من به آقای گوتو خبر میدم که اونجا هستی
[ترجمه ترگمان]لطفا خودتان را راحت کنید و من به اقای goto اطلاع خواهم داد که شما آنجا هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. We fit the goto action and intercept action together to design an efficient intercept model.
[ترجمه گوگل]ما اکشن goto و عمل رهگیری را با هم تطبیق می دهیم تا یک مدل رهگیری کارآمد طراحی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما برای طراحی یک مدل رهگیری موثر، اقدام goto و رهگیری آن را انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. You will journey with researchers as they goto where Lyuba, the baby mammoth, was found.
[ترجمه گوگل]شما با محققین سفر خواهید کرد تا جایی که لیوبا، بچه ماموت، پیدا شد
[ترجمه ترگمان]شما با محققان سفر خواهید کرد همان طور که می گویند Lyuba، ماموت بچه، پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. To goto what President [ Ronald ] Reagan once said,'Trust, but verify.
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به آنچه رئیس جمهور [رونالد] ریگان زمانی گفت: «اعتماد کن، اما تأیید کن»
[ترجمه ترگمان]برای مشخص کردن اینکه رئیس جمهور [ رونالد ] ریگان زمانی گفت، اعتماد کنید، اما تایید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The GOTO label statement can unconditionally exit from a loop and transfer control to the executable statement or statement block that follows the specified statement label.
[ترجمه گوگل]دستور برچسب GOTO می تواند بدون قید و شرط از یک حلقه خارج شود و کنترل را به دستور اجرایی یا بلوک دستوری که از برچسب دستور مشخص شده پیروی می کند، منتقل کند
[ترجمه ترگمان]بیانیه برچسب GOTO می تواند بدون قید و شرط از یک حلقه خارج شود و کنترل انتقال را به عبارت قابل اجرا یا بلوک بیانیه ای که برچسب بیانیه مشخص شده را دنبال می کند، انتقال دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. goto statements and recursive function calls may be supported by the language definition, but it is known that using other methods makes the code easier to understand.
[ترجمه گوگل]دستورات goto و فراخوانی های تابع بازگشتی ممکن است توسط تعریف زبان پشتیبانی شوند، اما مشخص است که استفاده از روش های دیگر درک کد را آسان تر می کند
[ترجمه ترگمان]اظهارات goto و فراخوانی تابع بازگشتی ممکن است توسط تعریف زبان پشتیبانی شوند، اما مشخص است که استفاده از روش های دیگر، کد را آسان تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. GOTO Directs the Windows command interpreter to a labeled line in a batch program.
[ترجمه گوگل]GOTO مفسر فرمان ویندوز را به یک خط برچسب در یک برنامه دسته ای هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]GOTO مترجم فرمان ویندوز را به یک صف برچسب دار در یک برنامه دسته ای تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. You future depends on your dreams. So goto sleep.
[ترجمه گوگل]آینده شما به رویاهای شما بستگی دارد پس برو بخواب
[ترجمه ترگمان] آینده تو به آرزوهات بستگی داره پس بخواب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Target specification is complete. Goto the Finish page.
[ترجمه گوگل]مشخصات هدف کامل است به صفحه پایان بروید
[ترجمه ترگمان]مشخصات هدف کامل است صفحه Finish را باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] برو به - دستوری در فرترن، بیسیک، و دیگر زبانهای برنامه نویسی که اجرای برنامه را به مکان دیگری از آن منتقل می کند. مثلاً درنمونه ی زیر برنامه ای ارائه می شود که کلمه ی "Hello " را 1000 بار چاپ می کند. استفاده از دستور Go TO از دهه 70 به بعد بسیار کم شد، زیرا E.W.Dijkstra ودیگران آن را منبع خطا تشخیص دادند. اگر برنامه ای حاوی دستورهای Go To باشد، تشریح عملکرد برنامه به دلیل پرشها پی در پی مشکل است . اما دستورهای WHILE , FOR و REPEAT این اشکالات را ندارند . نگاه کنید به structured programming .
[کامپیوتر] فرمان GOTO.

انگلیسی به انگلیسی

• proceed to, computer command which transfers an operation to another part of a program (computers)

پیشنهاد کاربران

دم دستی
Go - to
This term refers to something or someone that is relied upon or considered the best option. It is often used to describe a person or thing that is dependable and trustworthy.
اسم/ چیزی یا شخصی که به آن می توان اعتماد کرد یا بهترین گزینه در نظر گرفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای توصیف یک شخص یا چیز اتکاپذیر و قابل اعتماد.
مثال؛
“When it comes to pizza, this place is my go - to.
A person might say, “I always go to him for advice. He’s my go - to guy. ”
In a discussion about favorite restaurants, someone might ask, “What’s your go - to

پاتوق ، در مورد مکان
در مورد افراد : عصای دست کسی بودن، تکیه گاه کسی بودن
( آدم ) این کاره
( آدم ) آچار فرانسه
( آدم ) کاربلد
He is my go - to person for everything that goes wrong in the house.
آماده
Go - to icon pack
مجموعه آیکن آماده
مراجعه کردن
Everyone goes to clinic for advice
معنی به دردبخور و کاربلد هم دارد، مثلا وقتی به شکل صفت درباره ی شخص یا انجمنی به کار رود.
go to : رفتن ، رفتم
go to : رفتن
می ره پای ( وقتی بحث پول باشه )
About half of my income goes to pay the mortgage
پر تکرارترین، بیشترین تکرار، مکررترین
بصورت جمع:
plural : go - tos also go - to's
این کانالهای تلویزیونی بیشتر ازبقیه کانالها برای نمایش در سالنهای انتظار انتخاب شده اند: cable channels such as Animal Planet, National Geographic and, especially, HGTV have become the go - tos for most waiting rooms.
...
[مشاهده متن کامل]

https://www. merriam - webster. com/dictionary/go - to#:~:text=: someone or something that is, great selection to choose from.

تبدیل شدن
( شخص ) پشت و پناه
( مکان ) خانه امید
مناسب
he seems the go - to guy for working with kids and animals
او به نظر مرد مناسبی برای کار با بچه ها و حیوانات است
Go - to
( adjective - informal - north American )
شخص مورد اعتماد
شخصی که میتوان در موارد خاص به او تکیه کرد
denoting a person or thing that may be relied on or is regularly sought out in a particular situation
در حالت صفت یا اسم :
روتین، معمول ترین
تعلق گرفتن ( مانند مدال و . . . )
اولین گزینه ( برای انتخاب از بین سایر گزینه ها ) در شرایط خاص
the best, first, or most appropriate person or thing to go to in a specific situation
Go - to person : اولین کسی که بدون معطلی میرید سراغش
...
[مشاهده متن کامل]

Go - to method : اولین متدی که فورا ، بدون معطلی انتخاب می کنید
Today self - paced learning is quickly becoming
. the goto method of learning

همیشگی

My go - to choice
انتخاب همیشگی من
برای نشان دادن اتفاقی که مداوم می افتد
رفتن پیش ( کسی ) ، پیش ( کسی ) رفتن
رفتن به سمت ( کسی یا چیزی ) ، به سمت ( کسی / چیزی ) رفتن
She went to the man = او به سمت آن مرد رفت.
رفتن به سمت

در اختیار قرار گرفتن
تخصیص یافتن
منتقل کردن
اختصاص دادن
منتقل کردن
به معنای بهترین!
یعنی اگه یه جا go to دیدید ( در نقش صفت ) ، برای راحتی ترجمه، best را به جاش بذارید و ترجمه کنید البته در برخی جاها، نه همه متون.
مثال: He's our go - to guy in a budget crisis. معنی جمله: او بهترین رفیقیه که ما توی بحران بودجه داریمش ( بهترین رفیقیه که توی بحران بودجه سراغش میریم ) . مفهومش اینه که وقتی با بحران بودجه مواجه میشیم، اولین کسی که سراغش میریم این رفیقمونه ( احتمالا چون دست و دل بازه و راحت کمک میکنه، یا خسیس بازی در نمیاره یا خیلی دلسوزه، یا هر دلیل دیگه )
اگه best را به جای go to بذاریم، جمله اینطوری میشه: He's our best guy in a budget crisis. اینطوری راحت تر میتونید ترجمش کنید. هرچند best معادل کامل و دقیقی برای go to نیست، ولی برای اینکه کارمون توی ترجمه و فهم مطلب راه بیفته، چارش همینه
مثال دیگه:
try to be someone who can be turned to for expert knowledge, advice, or reliable performance, especially in a crucial situations.
معنی جمله: سعی کن کسی باشی که به خاطر ( بهره گیری از ) تخصص، ( بهره گیری از ) مشورت و عملکرد مطمئنش خصوصا در شرایط وخیم، به او مراجعه میشود. ترجمه روان تر و مفهومی تر: سعی کن کسی باشی که دیگران موقع مواجهه با شرایط وخیم، برای مشورت و به خاطر تخصص و عملکرد مطئنت، بیاند سراغت

Attend
شرکت کردن در
بهترین فرد یا مکان ( برای . . . )
مثال:
He was the company's go - to guy for new ideas
Wild Mountain was the go - to store for outdoor enthusiasts
رفتن به

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس