go through with

/goʊ θru wɪð//gəʊ θruː wɪð/

به انجام رساندن

جمله های نمونه

1. I had no choice but to go through with it.
[ترجمه نازنین] هیچ چاره ای جز کنار اومدن باهاش نداشتم
|
[ترجمه گوگل]چاره ای نداشتم جز اینکه از پسش بربیام
[ترجمه ترگمان]چاره ای نداشتم جز اینکه باه اش کنار بیام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's determined to go through with the marriage despite his parents' opposition.
[ترجمه گوگل]او مصمم است علیرغم مخالفت والدینش ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]او تصمیم دارد با وجود مخالفت والدین خود، با این ازدواج همراه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She decided not to go through with the operation.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که این عمل را انجام ندهد
[ترجمه ترگمان]اون تصمیم گرفت که عمل رو تموم نکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The company has decided not to go through with the takeover of its smaller rival.
[ترجمه گوگل]این شرکت تصمیم گرفته است که با تصاحب رقیب کوچکتر خود ادامه ندهد
[ترجمه ترگمان]این شرکت تصمیم گرفته است که با تصاحب رقیب کوچک تر خود وارد عمل نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That meant only one thing: he had to go through with it.
[ترجمه گوگل]این فقط یک چیز را معنی می کرد: او باید با آن کنار می آمد
[ترجمه ترگمان]این تنها یک چیز بود: او مجبور بود آن را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How could he go through with this horrible farce?
[ترجمه گوگل]او چگونه می توانست با این مسخره هولناک کنار بیاید؟
[ترجمه ترگمان]چه طور توانسته بود این نمایش مضحک را تحمل کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But they did not yet feel able to go through with changes in their actual behaviour.
[ترجمه گوگل]اما آنها هنوز احساس نمی کردند که می توانند با تغییراتی در رفتار واقعی خود روبرو شوند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها هنوز احساس نمی کردند که در رفتار واقعی خود تغییراتی ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But they're determined to go through with it.
[ترجمه ابی از الیاسون] اونا مصمم هستند قال قضیه رو به بکنن
|
[ترجمه گوگل]اما آنها مصمم هستند که با آن کنار بیایند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها مصمم هستند که این کار را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She had to go through with it now, as she had exchanged contracts on the house.
[ترجمه گوگل]او اکنون مجبور بود با آن کار کند، زیرا قراردادهای خانه را رد و بدل کرده بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که در خانه قراردادی با هم رد و بدل کرده بود، مجبور شده بود با آن کنار بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How could she ever go through with it?
[ترجمه ابی از الیاسون] چطور تونسته تا الان باهاش کنار بیاد
|
[ترجمه گوگل]او چگونه می تواند با آن کنار بیاید؟
[ترجمه ترگمان]چطور تونسته با این قضیه کنار بیاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For many couples, the decision to go through with prenatal testing is a no-brainer.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از زوج ها، تصمیم گیری برای انجام آزمایشات قبل از تولد، بیهوده است
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از زوج ها تصمیم گرفتن از طریق آزمایش پیش از تولد امری بدیهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Did he go through with the treatment?
[ترجمه گوگل]آیا او درمان را پشت سر گذاشت؟
[ترجمه ترگمان]درمان رو انجام داده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He felt that he had to go through with the marriage ceremony before May.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که باید مراسم ازدواج را قبل از اردیبهشت انجام دهد
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که باید قبل از ماه مه با مراسم عقد ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are determined to go through with the undertaking.
[ترجمه گوگل]آنها مصمم هستند که این تعهد را انجام دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها مصمم هستند که این کار را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But will anyone have the bottle to go through with it?
[ترجمه گوگل]اما آیا کسی این بطری را خواهد داشت که با آن بگذرد؟
[ترجمه ترگمان]اما آیا کسی بطری را دارد که از آن بگذرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• complete; carry out or perform an undertaking

پیشنهاد کاربران

go through with the business -
- قال قضیه را کندن
انجام کاری ناخوشایند یا دشوار که برای انجام آن برنامه ریزی کرده اید یا قول داده اید .
تصمیم یا تهدید و . . . را عملی کردن
جور . . . را کشیدن
از پس چیزی بر آمدن، از عهدۀ کاری برآمدن
انجام دادن کاری یا چیزی. که فعلا بعد از with به صورت ing می آید
و کلمه go through دو تا معنای متفاوت داره
تجربه کردن. با دقت خواندن مطلبی.
به پیج من هم سر بزنید.
Mohammadyaghoobe
انجامش دادن
# I had no choice but to go through with it
# They're determined to go through with it
# He'd threatened to divorce her but I never thought he'd go through with it
تصمیم به انجام کاری گرفتن
معنی : عمل کردن - انجام دادن ( کارهایی که قبلا حرفشون رو زدیم ، کار های دشوار و ناخوشایند )
تلفظ : گُ ثِرو ویث سامثینگ
مثال :
He'd threatened to divorce her but I never thought he'd go through with it.
...
[مشاهده متن کامل]

تهدید کرد ه بود که طلاقش میده ، اما هیچوقت فکر نمیکردم بهش عمل کنه .
میتونید به کانال من توی اینستاگرام سر بزنید برای آموزش لغات بیشتر همراه با مثال
languageyar@

کاری را با نارضایتی انجام دادن، کلک کاری را کندن، به قول یا وعده ای با نارضایتی عمل کردن
با کسی همراه شدن برای رد شدن از مشکلات
I have gone through with my friends
�_�
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس