**تجربه کردن یک دوره سخت، دشوار یا ناخوشایند است که فرد را به شدت تحت فشار و آزمایش قرار می دهد**. این اصطلاح به صورت غیررسمی برای توصیف موقعیت هایی به کار می رود که فرد یا گروهی با مشکلات و شرایط سختی روبرو شده اند که باعث ناراحتی، استرس یا خستگی شدید می شود.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
### ریشه و معنای استعاری
- این عبارت از دستگاهی به نام **wringer** گرفته شده است که برای گرفتن آب اضافی از لباس های شسته شده استفاده می شود و لباس ها را بین دو غلطک فشار می دهد. به صورت استعاری، وقتی کسی "through the wringer" می رود، یعنی تحت فشار شدید و فشرده شدن قرار گرفته است، مانند لباس هایی که در wringer فشرده می شوند.
- - -
### کاربردها و مثال ها
- **تجربه مشکلات یا سختی های زیاد:**
- *She’s really been through the wringer since her husband died. *
او از وقتی شوهرش فوت کرده، واقعاً دوران سختی را گذرانده است.
- *The girl's parents have been through the wringer since she disappeared. *
والدین دختر از وقتی که او ناپدید شده، سختی های زیادی را تحمل کرده اند[2].
- **قرار دادن کسی در موقعیت سخت یا پرسش های دشوار:**
- *The lawyer really put the witness through the wringer!*
وکیل واقعاً شاهد را تحت فشار شدید قرار داد.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
### ریشه و معنای استعاری
- این عبارت از دستگاهی به نام **wringer** گرفته شده است که برای گرفتن آب اضافی از لباس های شسته شده استفاده می شود و لباس ها را بین دو غلطک فشار می دهد. به صورت استعاری، وقتی کسی "through the wringer" می رود، یعنی تحت فشار شدید و فشرده شدن قرار گرفته است، مانند لباس هایی که در wringer فشرده می شوند.
- - -
### کاربردها و مثال ها
- **تجربه مشکلات یا سختی های زیاد:**
او از وقتی شوهرش فوت کرده، واقعاً دوران سختی را گذرانده است.
والدین دختر از وقتی که او ناپدید شده، سختی های زیادی را تحمل کرده اند[2].
- **قرار دادن کسی در موقعیت سخت یا پرسش های دشوار:**
وکیل واقعاً شاهد را تحت فشار شدید قرار داد.