go the extra mile
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
تموم تلاش رو به کار بستن برای انجام بهینه کاری
سنگ تموم گذاشتن
از جون و دل مایه گذاشتن.
مثال:
He went the extra mile to prepare the documents before the meeting.
او برای این که اسناد تا قبل از جلسه اماده بشن از جون و دل مایه گذاشت
سنگ تموم گذاشتن
از جون و دل مایه گذاشتن.
مثال:
او برای این که اسناد تا قبل از جلسه اماده بشن از جون و دل مایه گذاشت
از دل و جون مایه گذاشتن
مثال؛
For example, a boss might say to an employee, “If you want to succeed in this company, you need to go the extra mile. ”
A coach might motivate their team by saying, “If we want to win this game, we have to go the extra mile. ”
... [مشاهده متن کامل]
A friend might encourage another by saying, “I know you’re tired, but if you go the extra mile, you’ll reach your goal. ”
... [مشاهده متن کامل]
بیشتر از آنچه لازمه انجام دادن ،
مثلا مهمون دارید یه غذا کافیه ولی شما چند جور غذا درست می کنید .
به بچه اتون می گید نون بگیره ، شیر و ماست هم می گیره .
به کارمندتون می گید کار مردم را راه بینداز ، وقت نهارش را هم برای کار میذاره
دَوَندگی کردن
سنگ تمام گذاشتن
ضروری است که تلاش بیشتر کردن یا بیشتر خرج کردن برای دستیابی به چیزی
قصور نکردن، کوتاهی نکردن
تلاش مضاعف کردن در جهت رسیدن به چیزی
به نقل از آکسفورد:
. make a special effort to achieve something
مثال:
. state regulators will go the extra mile to ensure that this settlement is as investor - friendly as possible
. He's a nice guy, always ready to go the extra mile for his friends
... [مشاهده متن کامل]
تقلا کردن
همت کردن
وقت گذاشتن
مثال:
... [مشاهده متن کامل]
تقلا کردن
همت کردن
وقت گذاشتن
زحمت فوق العاده کشیدن
زحمت بیش از حد کشیدن
سنگ تمام گذاشتن
He's a nice guy, always ready to go the extra mile for his friends
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)