go short on

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
شرط بستن روی افت قیمت / فروش استقراضی / روی چیزی بدبین بودن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( مالی – فروش استقراضی ) :**
فروش دارایی ای که هنوز مالکش نیستی، با امید به اینکه قیمتش پایین بیاد و بعداً ارزون تر بخری و سود کنی
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
He went short on Tesla, expecting the stock to drop.
روی تسلا شرط بست که قیمتش می ریزه.
2. ** ( استعاری – بی اعتمادی یا بدبینی ) :**
در زبان استعاری، *go short on* یعنی به چیزی یا کسی اعتماد نداشتن، یا روی موفقیتش حساب نکردن
مثال:
I wouldn’t go short on her determination.
من روی اراده ش شرط منفی نمی بندم ( یعنی بهش ایمان دارم ) .
3. ** ( انتقادی – عدم حمایت ) :**
در نقدهای اجتماعی یا سازمانی، ممکنه برای توصیف کسانی استفاده بشه که حمایت نمی کنن یا به موفقیت چیزی باور ندارن
مثال:
They went short on the new policy—no one backed it.
هیچ کس از سیاست جدید حمایت نکرد، همه بدبین بودن.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
bet against – sell short – doubt – be bearish on – not believe in – undercut
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
- از بازارهای مالی گرفته شده، به ویژه بورس و معاملات آتی
- *Short position* یعنی فروش دارایی با انتظار افت قیمت
- در قرن بیستم وارد زبان استعاری و فرهنگی شد، به ویژه در حوزه ی تحلیل، نقد، و روایت های ضدجریان
- در فضای بورس، این اصطلاح نماد تحلیل منفی، ریسک بالا، و سود از سقوطه
- در روایت های استعاری، *go short on* تبدیل به نماد بدبینی، عدم حمایت، یا بی اعتمادی شده