go shopping

/goʊ ˈʃɑp.ɪŋ//gəʊ ˈʃɒpɪŋ/

جمله های نمونه

1. It riles us that he won't go shopping with us.
[ترجمه علی] او به ما می می گوید با ما خرید نمی آید
|
[ترجمه Pary] او می گوید با ما به خرید نمی آید
|
[ترجمه مهدی] او می گویدکه باما به خرید نمیاید
|
[ترجمه Masoom] به خرید رفتن
|
[ترجمه ک م] رفتن به خرید
|
[ترجمه گوگل]ما را ناراحت می کند که او با ما به خرید نمی رود
[ترجمه ترگمان]به ما می گوید که با ما به خرید نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Would you get some coffee when you go shopping?
[ترجمه نگار] میشه یکم قهوه بخری وقتی میری خرید؟
|
[ترجمه گوگل]آیا وقتی به خرید می روید قهوه می خورید؟
[ترجمه ترگمان]وقتی میری خرید قهوه می خوری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I hope to go shopping on Saturday next.
[ترجمه saman] من امیدوارم که شنبه بعدی برم خرید کنم.
|
[ترجمه گوگل]امیدوارم شنبه آینده برم خرید
[ترجمه ترگمان]من امیدوارم روز شنبه بعد از آن به خرید بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I couldn't go shopping yesterday so I'll have to go today.
[ترجمه گوگل]دیروز نتونستم برم خرید پس امروز باید برم
[ترجمه ترگمان]دیروز نمی توانستم به خرید بروم، بنابراین امروز باید بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She skipped lunch in order to go shopping.
[ترجمه گوگل]او ناهار را حذف کرد تا به خرید برود
[ترجمه ترگمان]او برای رفتن به خرید، از ناهار صرف نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It may snow, but anyhow I will go shopping.
[ترجمه گوگل]ممکن است برف ببارد، اما به هر حال من به خرید خواهم رفت
[ترجمه ترگمان]ممکن است برف ببارد، اما در هر حال من به خرید می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I remarked that I would go shopping that afternoon.
[ترجمه گوگل]اشاره کردم که بعدازظهر به خرید خواهم رفت
[ترجمه ترگمان]گفتم که بعد از ظهر به خرید می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I don't want to go shopping on my own, shall we go together?
[ترجمه گوگل]من نمیخوام خودم برم خرید با هم بریم؟
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم با خودم خرید کنم، آیا با هم می رویم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She could go shopping, and wax her legs.
[ترجمه گوگل]او می توانست به خرید برود و پاهایش را واکس بزند
[ترجمه ترگمان]می توانست به خرید برود و پاهایش را واکس بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most people now use their cars to go shopping.
[ترجمه امیر] امروزه بسیاری از مردم از اتومبیل های خود برای خرید استفاده می کنند
|
[ترجمه گوگل]اکثر مردم در حال حاضر از ماشین خود برای خرید استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]امروزه بسیاری از مردم از اتومبیل ها برای خرید استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I have to go shopping this afternoon.
[ترجمه گوگل]امروز بعد از ظهر باید برم خرید
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر باید به خرید بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm not sacrificing my day off just to go shopping with Jane.
[ترجمه گوگل]من روز مرخصی ام را فدای خرید رفتن با جین نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من روزم را برای خرید با جین تلف نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I have to go shopping in town this afternoon.
[ترجمه گوگل]امروز بعد از ظهر باید برم شهر خرید کنم
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر باید برم شهر خرید کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There should be plenty of time to go shopping before we leave New York.
[ترجمه گوگل]قبل از ترک نیویورک باید زمان زیادی برای خرید وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]باید قبل از اینکه نیویورک را ترک کنیم زمان زیادی برای خرید وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When I'm feeling miserable I go shopping and spoil myself - a couple of new dresses always make me feel better.
[ترجمه گوگل]وقتی احساس بدبختی می‌کنم، به خرید می‌روم و خودم را لوس می‌کنم - چند لباس جدید همیشه حالم را بهتر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی احساس بدبختی می کنم به خرید می روم و خودم را لوس می کنم - چند تا لباس جدید همیشه باعث می شود احساس بهتری داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• go out and shop (usually for clothes or food)

پیشنهاد کاربران

Go shopping در مقابل و متضاد online shopping می باشد و بر حضور فیزیکی در محل فروشگاه برای خرید تاکید دارد
I personally much prefer to go shopping tather than to shop on the internet
do shopping: خرید کردن لوازم ضروری که باید روزانه یا هفتگی خریداری بشه مثل لبنیات و سبزی و میوه و نان و غیره رو میگن .
My father usually does shopping.
go shopping : خرید کردن چیزهایی که سالی یک بار یا چندماه یک بار لازم دارید .
I’m going shopping for a pair of sneakers
معنای go shopping به معنای خرید کردن می شود ولی می توان از آن به معنای رفتن به فروشگاه یا مغازه استفاده کرد
go به معنای رفتن و shopping به معنای خرید
پس go shopping میشه رفتن به خرید
go shopping
خرید رفتن ( خریدن لباس، کتاب، . . . )
do the shopping
غذا و خوراکی خریدن
عبارت go shopping به معنای خرید رفتن
ساختار go ( for ) something برای وقتی است که به مکانی می رویم تا در فعالیت یا ورزشی شرکت کنیم. واژه ای که بعد از go می آید معمولا با ing - می آید. مثلا:
go shopping ( به خرید رفتن )
to go swimming ( به شنا رفتن )
منبع: سایت بیاموز
رفتن به بازار یا خرید
رفتن به خرید یا بازار
فکر نکنم معنایش درست باشه فکر کنم بازار باشه
به خرید رفتن
بریم خرید
بهخرید رفتن

رفتن به فروشگاه👌
خرید رفتن
رفتن به فروشگاه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس