🔹 مثال ها:
Everything was fine until the sound system malfunctioned and things went pear - shaped.
همه چیز خوب بود تا اینکه سیستم صوتی خراب شد و اوضاع به هم ریخت.
Her presentation started well but went pear - shaped when the projector failed.
... [مشاهده متن کامل]
ارائه اش خوب شروع شد ولی با خراب شدن پروژکتور همه چیز خراب شد.
The vacation plans went pear - shaped after they missed their flight.
برنامه ی تعطیلات شون بعد از جا موندن از پرواز به هم خورد.
🔹 مترادف ها:
fall apart – go wrong – unravel – collapse – blow up – fail
همه چیز خوب بود تا اینکه سیستم صوتی خراب شد و اوضاع به هم ریخت.
... [مشاهده متن کامل]
ارائه اش خوب شروع شد ولی با خراب شدن پروژکتور همه چیز خراب شد.
برنامه ی تعطیلات شون بعد از جا موندن از پرواز به هم خورد.
🔹 مترادف ها:
خراب شدن، به هم ریختن ( اصطلاح )
چون گلابی گرد و منظم نیست کاری را که بد از آب در میاد و اشتباه شده و مطابق انتظار ظاهر نمیشه میگن
بر باد رفتن چیزی
اشتباه از آب درآمدن، مشکل داشتن
افتضاح تمام شدن
طبق نقشه پیش نرفتن
ناموفق
شکست خورده
افتضاح تمام شدن�
جور نشدن
مشکل پیش آمدن
ناموفق
شکست خورده
افتضاح تمام شدن�
جور نشدن
مشکل پیش آمدن
افتضاح شدن
نقش بر آب شدن
اشتباه کردن و موفق نشدن