go past

جمله های نمونه

1. to see her go past.
[ترجمه گوگل]برای دیدن او
[ترجمه ترگمان]تا او را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After you go past the church keep bearing left/right.
[ترجمه گوگل]پس از گذشتن از کلیسا به سمت چپ/راست ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه از کنار کلیسا عبور کردید، به چپ و راست نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They watched the procession go past.
[ترجمه گوگل]آن‌ها به تماشای این موکب رفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها دسته را نگاه می کردند که می گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Go past the farm and branch off towards the trees.
[ترجمه گوگل]از مزرعه عبور کنید و به سمت درختان شاخه بروید
[ترجمه ترگمان]به مزرعه برو و به سمت درخت ها حرکت کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can now go past a tractor with only a little twinge.
[ترجمه گوگل]اکنون می توانم با کمی تکان از کنار یک تراکتور عبور کنم
[ترجمه ترگمان]حالا می توانم با یک تراکتور و فقط کمی عذاب بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Go past the small wood and past a gate, continue with the wall on your left and through another gate.
[ترجمه گوگل]از کنار چوب کوچک عبور کرده و از یک دروازه رد شوید، با دیوار سمت چپ خود و از دروازه دیگری ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]از کنار دروازه کوچک رد شوید و از دروازه عبور کنید، با دیوار سمت چپ و از دروازه دیگر ادامه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Great lights seemed to go past her, shaped like warriors.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که نورهای بزرگ از کنار او می گذرند، به شکل جنگجویان
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که نوره ای بزرگ از کنارش می گذشتند، شبیه جنگ جویان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He heard tourists go past his door talking about the sights, the beautiful subway stations, amazing bronze and marble sculpture.
[ترجمه گوگل]او شنید که گردشگران از کنار درب او می گذرند و درباره مناظر، ایستگاه های زیبای مترو، مجسمه های برنزی و مرمری شگفت انگیز صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]شنید که توریست ها از در خانه اش گذشتند و در مورد مناظر، ایستگاه های مترو زیبا، برنزی حیرت انگیز و مجسمه مرمر صحبت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They watched the runners go past.
[ترجمه Narsis] آنها دونده هایی که عبور کردند را تماشا کردند.
|
[ترجمه گوگل]آنها دوندگان را تماشا می کردند که از کنارشان می گذشتند
[ترجمه ترگمان]runners را تماشا می کردند که می گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I can feel the lorries every time they go past - the ground sort of shakes like a whatnot - an earthquake.
[ترجمه گوگل]من می توانم کامیون ها را هر بار که از کنارشان می گذرند احساس کنم - زمین به نوعی می لرزد - یک زلزله
[ترجمه ترگمان]می توانم کامیون ها را هر بار که از کنار جاده می گذرند احساس کنم - مانند یک طرف زلزله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Walk two blockes down the street and go past the Parliament.
[ترجمه گوگل]دو بلوک خیابان را پیاده بروید و از مجلس رد شوید
[ترجمه ترگمان]دو قدم در خیابان راه بروید و از مقابل پارلمان بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Along with the others I go past the casket.
[ترجمه گوگل]همراه بقیه از کنار تابوت می گذرم
[ترجمه ترگمان]به همراه بقیه بچه ها از روی تابوت رد می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Does this bus go past the zoo?
[ترجمه گوگل]آیا این اتوبوس از کنار باغ وحش می گذرد؟
[ترجمه ترگمان]این اتوبوس از باغ وحش رد میشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Will you go past the post office?
[ترجمه گوگل]آیا از اداره پست می گذری؟
[ترجمه ترگمان]می شه از اداره پست رد شی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pass by, go by; elapse

پیشنهاد کاربران

If time elapses, it goes past
در اینجا goes past به معنی گذشتن و سپری شدن هست
برگشتن ( come back
برگشتن
be superior or better than some standard
فراتر بودن
برتر بودن
رد شدن و عبور کردن
رد شدن، پشت سر گذاشتن
The minutes go past : دقایقی که پشت سر گذاشتی
پشت سر گذاشتن

عبور کردن، پشت سر گذاشتن، ردکردن، ردشدن
رد شدن، عبور کردن،
پشت سر گذاشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس