get out of my mind .فراموش کردنخسته تر از دیروز، کمتر از فردامن دیگه رد دادمدیوانه شدن از شدت عصبانی بودننگران شدنI'm going out of my mind= I'm very worried خیلی نگرانمبورو بیرون از مغزه منwhen my kids make a noise in a annoying way, I go out of my mind وقتی بچه هام به طرز آزاردهنده ای سروصدا میکنند، دیوونه میشم!+ عکس و لینک