go once go twice

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
( ۱ ) یک بار، دوبار ( در مزایده )
( ۲ ) هشدار نهایی قبل از تصمیم
( ۳ ) لحظه ی آخر برای اقدام
در زبان محاوره ای:
می فروشم، وقتشه تصمیم بگیری، فرصت داره تموم می شه
...
[مشاهده متن کامل]

________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. 🏷️ ( مزایده ای – تجاری ) :
عبارتی سنتی که در حراج ها استفاده می شه برای اعلام مراحل پایانی فروش؛ معمولاً قبل از گفتن "Sold!"
مثال:
**Going once, going twice. . . sold to Mr. Brown!**
یک بار، دوبار. . . فروخته شد به آقای براون!
2. ⏳ ( استعاری – هشدارآمیز ) :
در گفت وگوهای غیررسمی یا استعاری، برای اشاره به آخرین فرصت یا لحظه ی تصمیم گیری
مثال:
**Go once, go twice**—are you in or out?
یه بار، دوبار—می خوای وارد شی یا نه؟
3. 🎭 ( نمایشی – دراماتیک ) :
برای ایجاد تعلیق یا تأکید در روایت، تبلیغات، یا دیالوگ های نمایشی
مثال:
**Go once, go twice. . . and the moment is gone. **
یه بار، دوبار. . . و لحظه از دست رفت.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
final call – last chance – countdown – closing moment – decision time