go on errands

انگلیسی به انگلیسی

• go out and take care of small tasks or obligations

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
به کارهای بیرون رفتن رسیدن / رفتن دنبال کارهای روزمره / انجام مأموریت های کوچک
در زبان محاوره ای:
باید برم یه سری کار انجام بدم، می رم بیرون یه سری خرید و کار دارم، مأموریت هامو انجام بدم
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ( روزمره – عملی ) :
انجام دادن کارهای کوچک و ضروری که نیاز به بیرون رفتن از خانه یا محل کار داره؛ مثل خرید، بردن چیزی، یا انجام کار اداری
مثال:
I need to go on some errands before dinner.
باید قبل شام برم یه سری کار انجام بدم.
2. ( خدماتی – اجتماعی ) :
گاهی برای کمک به دیگران، مثل بردن دارو برای والدین، یا انجام کارهای روزمره برای افراد مسن یا ناتوان
مثال:
She often goes on errands for her grandmother.
اون معمولاً برای مادربزرگش مأموریت های کوچیک انجام می ده.
3. ( ادبی – استعاری ) :
در متون ادبی، گاهی به عنوان استعاره ای برای مأموریت های شخصی یا سفرهای کوتاه به کار می ره
مثال:
He left quietly to go on an errand of mercy.
بی صدا رفت تا مأموریتی از سر مهر انجام بده.
🔸 مترادف ها:
run errands – do chores – take care of tasks – complete small missions

go out and take care of small tasks or obligations