سوارشدن برروی چیزی
سواری از وسایل شهربازی
سوار شدن به یک وسیله ماننده چرخ و فلک
سوار یک وسیله بازی یا بعضی از حیوانات مانند: اسب، خر، و. . . .
سوار شدن بر روی چیزی مثل چرخ و فلک
سوار شدن به وسیله ای مخصوصا وسایل بازی وسرگرمی
سوار بر وسیله ای
سوار شدن
سوار چیزی شدن
سوار شدن بر چیزی بدون دخالت در حرکت
سوار شدن
سوار شدن
E ) go on a ride the bike
سوار شدن.
سوار چیزی شدن
سوار شدن بروی چیزی مثل چرخ فلک
سوار شدن . سوار شدن بر روی چیزی
سوار شدن ؛سوار چیزی شدن
سواری کردن
سوار شدن، سوار چیزی شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)