1. When I said I'd broken it, she really went off the deep end.
[ترجمه گوگل]وقتی گفتم که آن را شکسته ام، او واقعاً از عمق خارج شد
[ترجمه ترگمان]وقتی گفتم خرابش کردم، اون واقعا از ته دل رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی گفتم خرابش کردم، اون واقعا از ته دل رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. When you face a difficult question, don't go off the deep end.
[ترجمه ز] وقتی با یک مسئله ی دشوار مواجه میشی از کوره در نرو|
[ترجمه گوگل]هنگامی که با یک سوال دشوار روبرو می شوید، عمیق تر از آن صحبت نکنید[ترجمه ترگمان]وقتی با یک سوال سخت مواجه میشی، از اعماق عمیق بیرون نرو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Justin:A friend of mine was about to go off the deep end when he felt he needed to talk to me.
[ترجمه گوگل]جاستین:یکی از دوستان من در حال رفتن بود که احساس کرد باید با من صحبت کند
[ترجمه ترگمان]یکی از دوستام می خواست با من حرف بزنه وقتی احساس کرد باید با من حرف بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از دوستام می خواست با من حرف بزنه وقتی احساس کرد باید با من حرف بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The bad news caused Jim to go off the deep end.
[ترجمه گوگل]خبر بد باعث شد که جیم به پایان برسد
[ترجمه ترگمان]خبر بد این بود که جیم از ته دل برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خبر بد این بود که جیم از ته دل برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You better think it over and don't go off the deep end.
[ترجمه گوگل]بهتر است در مورد آن فکر کنید و از عمق آن خارج نشوید
[ترجمه ترگمان]بهتر است به این موضوع فکر کنی و از انتهای آن بیرون نروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بهتر است به این موضوع فکر کنی و از انتهای آن بیرون نروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mike warned his roommate not to go off the deep end and get married.
[ترجمه گوگل]مایک به هم اتاقیاش هشدار داد که از ته دل نرود و ازدواج نکند
[ترجمه ترگمان]مایک به هم اتاقیش هشدار داده که از ته و در بره و ازدواج کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مایک به هم اتاقیش هشدار داده که از ته و در بره و ازدواج کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Speculation, if allowed to get out of hand, can produce unexpected and unsatisfactory results, and you may have a tendency to go off the deep end in handling financial matters.
[ترجمه گوگل]حدس و گمان، اگر اجازه داده شود از کنترل خارج شود، می تواند نتایج غیرمنتظره و رضایت بخشی را به همراه داشته باشد و ممکن است تمایل داشته باشید که در رسیدگی به مسائل مالی از حیثیت خارج شوید
[ترجمه ترگمان]احتکار، اگر اجازه خروج از دست را داشته باشد، می تواند نتایج غیر منتظره ای و رضایت بخش را تولید کند و شما ممکن است تمایل داشته باشید که به انتهای عمیق امور مالی برسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احتکار، اگر اجازه خروج از دست را داشته باشد، می تواند نتایج غیر منتظره ای و رضایت بخش را تولید کند و شما ممکن است تمایل داشته باشید که به انتهای عمیق امور مالی برسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Because of this talent, you can balance a lover who tends to go off the deep end now and then.
[ترجمه گوگل]به دلیل این استعداد، میتوانید عاشقی را که هرازگاهی تمایل دارد از اعماق خارج شود، متعادل کنید
[ترجمه ترگمان]به خاطر این استعداد، شما می توانید یک عاشق را متعادل کنید که در حال حاضر و بعد از آن به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خاطر این استعداد، شما می توانید یک عاشق را متعادل کنید که در حال حاضر و بعد از آن به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. John is completely in love with Mary and wants to marry her. I was afraid he would go off the deep end.
[ترجمه گوگل]جان کاملاً عاشق مری است و می خواهد با او ازدواج کند می ترسیدم از اعماق زمین خارج شود
[ترجمه ترگمان]جان کاملا عاشق مری است و می خواهد با او ازدواج کند می ترسیدم که از ته دل برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جان کاملا عاشق مری است و می خواهد با او ازدواج کند می ترسیدم که از ته دل برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید