عمل کردن زودهنگام یا بدون آمادگی یا تفکر مناسب؛ نسنجیده اقدام به کاری کردن؛ بدون فکر و آمادگی لازم دست به کار شدن؛ کاری را بی فکر انجام دادن.
... [مشاهده متن کامل]
وسلی: بده به من.
الیس: چی رو؟
وسلی: پول و می گم. من تحویلش میدم.
الیس ( در حال دادن پول به وسلی ) : باشه رفیق. فقط نسنجیده به بادش ندی، این پول برای یه مرد جوون خیلی زیاده.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه # نفرین طبقه گرسنه، # اثر سام شپرد، ۱۹۷۴ تجدید چاپ، ۲۰۰۴ ( ص ۴۴، نسخه چاپی )

بی گدار به آب زدن
خروج ناگهانی گلوله از سلاح آتشین
شلیک تصادفی بی موقع
اعمال بدون تفکر و هدف