1. The upper middle class tend to go into business or the professions, becoming, for example, lawyers, doctors or accountants.
[ترجمه گوگل]طبقه متوسط رو به بالا تمایل دارد که وارد تجارت یا حرفه شود و مثلاً وکیل، پزشک یا حسابدار شود
[ترجمه ترگمان]طبقه متوسط بالاتر تمایل دارند به کسب وکار یا حرفه تبدیل شوند، برای مثال، وکلا، دکترها یا حسابداران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طبقه متوسط بالاتر تمایل دارند به کسب وکار یا حرفه تبدیل شوند، برای مثال، وکلا، دکترها یا حسابداران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He wants to be a doctor or go into business.
[ترجمه گوگل]او می خواهد پزشک شود یا وارد تجارت شود
[ترجمه ترگمان]میخواد دکتر بشه یا بره سر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میخواد دکتر بشه یا بره سر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Vanessa decided to go into business as an art-dealer.
[ترجمه گوگل]ونسا تصمیم گرفت به عنوان یک فروشنده آثار هنری وارد تجارت شود
[ترجمه ترگمان]ونسا تصمیم گرفت به عنوان یک دلال هنری به کسب وکار برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ونسا تصمیم گرفت به عنوان یک دلال هنری به کسب وکار برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She's decided to go into business as a freelance computer programmer.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت به عنوان یک برنامه نویس کامپیوتر آزاد وارد تجارت شود
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت به عنوان یک برنامه نویس آزاد کامپیوتر به کسب وکار برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت به عنوان یک برنامه نویس آزاد کامپیوتر به کسب وکار برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They decided to go into business together.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند با هم وارد تجارت شوند
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتند که با هم تجارت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتند که با هم تجارت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Our plan to go into business failed when the bank refused to lend us enough money.
[ترجمه گوگل]وقتی بانک از دادن پول کافی به ما امتناع کرد، طرح ما برای شروع به کار شکست خورد
[ترجمه ترگمان]وقتی بانک از وام دادن به ما به اندازه کافی پول قرض نداد، برنامه ما برای وارد شدن به کسب وکار شکست خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی بانک از وام دادن به ما به اندازه کافی پول قرض نداد، برنامه ما برای وارد شدن به کسب وکار شکست خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Two brothers decided to go into business buying and selling beds.
[ترجمه گوگل]دو برادر تصمیم گرفتند وارد تجارت خرید و فروش تخت شوند
[ترجمه ترگمان]دو برادر تصمیم گرفتند به خرید و فروش تخت خواب بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو برادر تصمیم گرفتند به خرید و فروش تخت خواب بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I might go into business with Brian.
[ترجمه گوگل]ممکن است با برایان وارد تجارت شوم
[ترجمه ترگمان]\"ممکنه با\" ب - - رای - - ان \"وارد معامله بشم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"ممکنه با\" ب - - رای - - ان \"وارد معامله بشم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In August 1826 Artis left Milton to go into business on his own again.
[ترجمه گوگل]در آگوست 1826 آرتیس میلتون را ترک کرد تا دوباره به تنهایی وارد تجارت شود
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۲۶، Artis میلتن را ترک کرد تا دوباره به کار خود ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۲۶، Artis میلتن را ترک کرد تا دوباره به کار خود ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When Bimbo and Larry go into business together, their friendship begins to deteriorate -- no surprise there.
[ترجمه گوگل]وقتی بیمبو و لری با هم وارد تجارت می شوند، دوستی آنها شروع به خراب شدن می کند - جای تعجب نیست
[ترجمه ترگمان]وقتی Bimbo و لری با هم به کسب وکار می روند، دوستی شان خراب می شود - - هیچ تعجبی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی Bimbo و لری با هم به کسب وکار می روند، دوستی شان خراب می شود - - هیچ تعجبی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is faced with a difficult choice: to go into business or go to study abroad.
[ترجمه گوگل]او با یک انتخاب دشوار روبرو است: رفتن به تجارت یا رفتن به تحصیل در خارج از کشور
[ترجمه ترگمان]او با یک انتخاب مشکل مواجه است: رفتن به کسب وکار و یا رفتن به تحصیل در خارج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با یک انتخاب مشکل مواجه است: رفتن به کسب وکار و یا رفتن به تحصیل در خارج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He will go into business when he leaves school.
[ترجمه گوگل]وقتی مدرسه را رها کرد وارد تجارت خواهد شد
[ترجمه ترگمان]وقتی مدرسه را ترک می کند وارد کار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی مدرسه را ترک می کند وارد کار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It took a lot of nerve to go into business for himself.
[ترجمه گوگل]اعصاب زیادی لازم بود تا برای خودش وارد تجارت شود
[ترجمه ترگمان]خیلی اعصاب خورد که به کار خودش ادامه بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خیلی اعصاب خورد که به کار خودش ادامه بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Do you know any that wants to go into business for themselves?
[ترجمه گوگل]آیا کسی را می شناسید که بخواهد برای خودش وارد تجارت شود؟
[ترجمه ترگمان]کسی را می شناسید که بخواهد برای خود کاری انجام دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کسی را می شناسید که بخواهد برای خود کاری انجام دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. If you go into business with that crook, you can kiss your money goodbye.
[ترجمه گوگل]اگر با آن کلاهبردار وارد تجارت شوید، می توانید پول خود را خداحافظی کنید
[ترجمه ترگمان]، اگه با اون کلاه فروشی بری سر کار میتونی پولت رو ببوسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]، اگه با اون کلاه فروشی بری سر کار میتونی پولت رو ببوسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید