🔸 معادل فارسی:
سنگین رفتن روی چیزی / با شدت وارد شدن / با حجم زیاد اقدام کردن
در زبان محاوره ای:
تا ته رفتن، همه چی رو ریختن وسط، سنگین خریدن، بی محابا حمله کردن، ترکوندن
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( مالی – سرمایه گذاری سنگین ) :**
سرمایه گذاری یا خرید با حجم بالا روی یک دارایی، محصول، یا فرصت—با ریسک بالا و اعتماد زیاد
مثال:
He went in heavy on crypto last year.
سال پیش سنگین رفت روی رمزارزها.
2. ** ( احساسی – درگیری شدید ) :**
در روابط یا تصمیم های شخصی، اشاره به ورود با احساسات شدید، تعهد کامل، یا وابستگی زیاد
مثال:
She went in heavy on that relationship—and got hurt.
خیلی درگیر اون رابطه شد—و آسیب دید.
3. ** ( نمایشی – اجرای پرزرق وبرق یا افراطی ) :**
در موقعیت های اجتماعی یا هنری، اشاره به اجرای پرهزینه، پرانرژی، یا اغراق آمیز
مثال:
They went in heavy on the marketing campaign.
برای کمپین تبلیغاتی سنگین خرج کردن.
4. ** ( طنزآمیز – افراط یا خودزنی ) :**
در گفت وگوهای دوستانه، گاهی برای توصیف تصمیم های افراطی یا پرهزینه با لحن شوخی
مثال:
I went in heavy on dessert—and now I regret it.
واسه دسر سنگین رفتم—الان پشیمونم!
________________________________________
🔸 مترادف ها:
go all in – go big – double down – max out – go full throttle – go hard
سنگین رفتن روی چیزی / با شدت وارد شدن / با حجم زیاد اقدام کردن
در زبان محاوره ای:
تا ته رفتن، همه چی رو ریختن وسط، سنگین خریدن، بی محابا حمله کردن، ترکوندن
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( مالی – سرمایه گذاری سنگین ) :**
سرمایه گذاری یا خرید با حجم بالا روی یک دارایی، محصول، یا فرصت—با ریسک بالا و اعتماد زیاد
مثال:
سال پیش سنگین رفت روی رمزارزها.
2. ** ( احساسی – درگیری شدید ) :**
در روابط یا تصمیم های شخصی، اشاره به ورود با احساسات شدید، تعهد کامل، یا وابستگی زیاد
مثال:
خیلی درگیر اون رابطه شد—و آسیب دید.
3. ** ( نمایشی – اجرای پرزرق وبرق یا افراطی ) :**
در موقعیت های اجتماعی یا هنری، اشاره به اجرای پرهزینه، پرانرژی، یا اغراق آمیز
مثال:
برای کمپین تبلیغاتی سنگین خرج کردن.
4. ** ( طنزآمیز – افراط یا خودزنی ) :**
در گفت وگوهای دوستانه، گاهی برای توصیف تصمیم های افراطی یا پرهزینه با لحن شوخی
مثال:
واسه دسر سنگین رفتم—الان پشیمونم!
________________________________________
🔸 مترادف ها: