1. Are you planning to go in for the 100 metres race?
[ترجمه eli.zk] آیا برای رقابت در مسابقه دو صد متر برنامه ریزی میکنی؟|
[ترجمه ahmad] are you planning to take part in the racing competition|
[ترجمه گوگل]آیا قصد شرکت در مسابقه 100 متر را دارید؟[ترجمه ترگمان]آیا برای مسابقه ۱۰۰ متر برنامه ریزی می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They go in for tennis and bowls.
[ترجمه ازی] آنها به مسابقات تنیس و بولینگ میروند|
[ترجمه گوگل]آنها برای تنیس و کاسه می روند[ترجمه ترگمان]آن ها برای تنیس و کاسه دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I go in for stamp collecting and judo.
[ترجمه محمدجواد امیری پور] منبه جمع آوری تمبر و جودو علاقه دارم|
[ترجمه گوگل]من برای جمع آوری تمبر و جودو می روم[ترجمه ترگمان] من میرم تمبر جمع کنم و جودو بعدش عوض کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They wanted me to go in for film work.
[ترجمه گوگل]از من می خواستند برای کار سینمایی بروم
[ترجمه ترگمان]آن ها از من خواستند تا برای کار فیلم به آنجا بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها از من خواستند تا برای کار فیلم به آنجا بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He should go in for accounting because he has a good head for figures.
[ترجمه گوگل]او باید برای حسابداری مراجعه کند، زیرا او سر خوبی برای ارقام دارد
[ترجمه ترگمان]او باید در حسابداری شرکت کند چرا که برای ارقام سر و کار خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او باید در حسابداری شرکت کند چرا که برای ارقام سر و کار خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Many people go in for golf.
[ترجمه محمدجواد امیری پور] بسیاری از مردم با بازی گلف علاقه دارند|
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم برای گلف می روند[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم برای بازی گلف می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I go in for all the competitions.
[ترجمه امین] من در همه رقابت ها شرکت می کنم.|
[ترجمه گوگل]من برای همه مسابقات شرکت می کنم[ترجمه ترگمان]من برای تمام رقابت ها راه می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I don't go in for public displays of affection.
[ترجمه گوگل]من برای نمایش عمومی محبت وارد نمی شوم
[ترجمه ترگمان]من برای نمایش احساسات عمومی نمی روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من برای نمایش احساسات عمومی نمی روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I suppose I could go in for advertising.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم می توانم برای تبلیغات وارد شوم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم بتونم برای تبلیغات برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فکر کنم بتونم برای تبلیغات برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This is not a hobby you should go in for unless you have plenty of money.
[ترجمه گوگل]این یک سرگرمی نیست که باید به آن بروید مگر اینکه پول زیادی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]این سرگرمی نیست که باید بروی، مگر اینکه پول زیادی داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سرگرمی نیست که باید بروی، مگر اینکه پول زیادی داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His brother doesn't go in for sports.
[ترجمه گوگل]برادرش ورزش نمی کند
[ترجمه ترگمان]برادرش برای ورزش نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برادرش برای ورزش نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I go in for judo.
[ترجمه محمدجواد امیری پور] من به جودو علاقه دارم|
[ترجمه گوگل]من برای جودو میرم[ترجمه ترگمان]من میرم judo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She doesn't go in for team games.
[ترجمه محمدجواد امیری پور] او به بازی های تیمی علاقه ای ندارد|
[ترجمه گوگل]او برای بازی های تیمی شرکت نمی کند[ترجمه ترگمان]او برای بازی های تیمی به اینجا نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Young people should never simply go in for material comforts.
[ترجمه گوگل]جوانان هرگز نباید صرفاً به دنبال آسایش مادی باشند
[ترجمه ترگمان]جوانان هرگز نباید به راحتی به وسایل راحتی مادی بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جوانان هرگز نباید به راحتی به وسایل راحتی مادی بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I don't go in for serious boyfriends.
[ترجمه گوگل]من به دنبال دوست پسر جدی نیستم
[ترجمه ترگمان]من دنبال دوست پسرهای جدی نمی شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من دنبال دوست پسرهای جدی نمی شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید