go forth

جمله های نمونه

1. He went forth upon a journey to far land.
[ترجمه گوگل]او در سفری به سرزمینی دور رفت
[ترجمه ترگمان]او از سفر به سرزمین های دور خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He went forth and seek his fortune.
[ترجمه گوگل]او بیرون رفت و به دنبال بخت خود رفت
[ترجمه ترگمان]از آنجا بیرون رفت و ثروت خود را جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The army went forth amid great cheering and applause.
[ترجمه گوگل]ارتش در میان تشویق و تشویق شدید به راه افتاد
[ترجمه ترگمان]ارتش در میان هلهله و تشویق به راه خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The command went forth that all men of a certain age should be killed.
[ترجمه گوگل]فرمان صادر شد که همه مردان در یک سن خاص باید کشته شوند
[ترجمه ترگمان]فرمان پیش رفت که همه مردان در سن معینی کشته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The army went forth amid great cheering.
[ترجمه گوگل]ارتش در میان تشویق شدید به جلو رفت
[ترجمه ترگمان]ارتش در میان هلهله و سرور به راه خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I rose, went forth, and followed thee.
[ترجمه گوگل]برخاستم، بیرون رفتم و به دنبال تو آمدم
[ترجمه ترگمان]برخاستم و به دنبال تو روان شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Was I not going forth as the worst kind of pretender?
[ترجمه گوگل]آیا من به عنوان بدترین نوع تظاهرکننده ظاهر نمی شدم؟
[ترجمه ترگمان]آیا من به عنوان بدترین نوع آدمی وانمود نمی کردم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No wonder people came, and no wonder they went forth to proclaim the message to the world.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که مردم آمدند و جای تعجب نیست که برای اعلام پیام به جهان بیرون رفتند
[ترجمه ترگمان]تعجبی نداشت که مردم می آمدند، و تعجبی هم نداشت که آن ها برای اعلان پیام به جهان بیرون رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Obediently as always Psyche went forth to look for the road to Hades.
[ترجمه گوگل]روان مثل همیشه مطیعانه به دنبال جاده هادس رفت
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، Psyche همیشه به دنبال راه حادث می گشت تا راه حادث شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This was the chivalry of Abyssinia going forth to war, unchanged as yet from the armies of the past.
[ترجمه گوگل]این جوانمردی حبشه بود که به جنگ می رفت و هنوز نسبت به ارتش های گذشته تغییری نکرده بود
[ترجمه ترگمان]این آیین پهلوانی بود که برای جنگ پیش می رفت و در عین حال از ارتش های گذشته تغییری نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some say that like Judas he went forth and hanged himself.
[ترجمه گوگل]برخی می گویند که مانند یهودا بیرون رفت و خود را حلق آویز کرد
[ترجمه ترگمان]بعضی ها می گویند مثل یهودا که بیرون رفت و خودش را دار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Go forth into the desert.
[ترجمه گوگل]برو به صحرا
[ترجمه ترگمان]به صحرا برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Go forth and bop till you drop.
[ترجمه گوگل]برو جلو و تا زمانی که رها کنی
[ترجمه ترگمان]برو جلو و تصادف کن تا بیایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Go forth on your journey and take the true faith to the people.
[ترجمه گوگل]به سفر خود ادامه دهید و ایمان واقعی را به مردم برسانید
[ترجمه ترگمان]به سفر خود ادامه دهید و ایمان راستین به مردم را به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• proceed, set out, leave, depart

پیشنهاد کاربران

بپرس