go for broke


(خودمانی) همه چیز را قمار کردن، همه چیز خود را به مخاطره انداختن، همه ی انرژی یا امکانات خود را به کار گرفتن، به سیم آخر زدن

جمله های نمونه

1. I decided to go for broke and start my own business.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتم به سمت شکست بروم و کسب و کار خودم را راه اندازی کنم
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم که برم و کار خودمو شروع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was a sharp disagreement about whether to go for broke or whether to compromise.
[ترجمه گوگل]این یک اختلاف نظر شدید در مورد این بود که آیا باید به سمت شکست رفت یا اینکه آیا مصالحه کرد
[ترجمه ترگمان]این یک مخالفت شدید در مورد اینکه آیا برای شکستن یا اینکه سازش کنند یا خیر، اختلاف نظر شدیدی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So he felt free to go for broke.
[ترجمه گوگل]بنابراین او احساس آزادی کرد که به دنبال شکستگی برود
[ترجمه ترگمان]این بود که او احساس آزادی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Go for broke, and be undeterred in your search for the possible dream.
[ترجمه گوگل]به دنبال شکست باشید و در جستجوی رویای ممکن دلسرد نشوید
[ترجمه ترگمان]به دنبال شکست بگردید و در جستجوی خود برای رسیدن به آرزوی احتمالی نترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In games, I usually go for broke.
[ترجمه گوگل]در بازی ها معمولا به سراغ شکست می روم
[ترجمه ترگمان]در بازی ها، من معمولا برای شکستن go
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let every creature go for broke and sing.
[ترجمه گوگل]بگذار هر موجودی برود و آواز بخواند
[ترجمه ترگمان]بگذار هر موجود برود آواز بخواند و آواز بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jim intends to go for broke in the race, even though the effort may kill him.
[ترجمه گوگل]جیم قصد دارد در مسابقه شکست بخورد، حتی اگر تلاش ممکن است او را بکشد
[ترجمه ترگمان]جیم قصد دارد با وجود اینکه تلاش ممکن است او را بکشد، در مسابقه شکست بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The racing car driver decided to go for broke in the last race of the year.
[ترجمه گوگل]راننده خودروی مسابقه ای تصمیم گرفت در آخرین مسابقه سال به سمت شکست برود
[ترجمه ترگمان]راننده ماشین مسابقه تصمیم گرفت که در آخرین مسابقه سال گذشته شکست بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is the time go for broke.
[ترجمه گوگل]این زمان برای شکست است
[ترجمه ترگمان]این زمان برای شکستن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He will go for broke hoping to fulfill his Olympic dream.
[ترجمه گوگل]او به امید رسیدن به رویای المپیک خود به دنبال شکست خواهد بود
[ترجمه ترگمان]او به دنبال شکست در رویای المپیک خود خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But, with that cashback, why not go for broke?
[ترجمه گوگل]اما، با آن بازپرداخت، چرا به دنبال شکست نیست؟
[ترجمه ترگمان]اما با این cashback چرا ورشکست نشدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All the competitors are ready to go for broke to win the first prize.
[ترجمه گوگل]همه شرکت کنندگان برای کسب جایزه اول آماده رفتن به شکست هستند
[ترجمه ترگمان]همه رقبا آماده اند تا برای اولین بار برنده جایزه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He decided to go for broke in the coming race.
[ترجمه احمد] او تصمیم گرفت تا در مسابقه ی بعدی ( آینده ) به سیم آخر بزند
|
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که در مسابقه آینده به سمت شکست برود
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت که در مسابقه شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At 2-0 down with ten minutes left, you have to go for broke.
[ترجمه گوگل]در 2-0 شکست در 10 دقیقه باقی مانده، باید به دنبال شکست باشید
[ترجمه ترگمان]در ساعت ۲ - ۰ با ده دقیقه مانده، شما باید به دنبال شکست باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

**همه چیز را قمار کردن**، **همه چیز خود را به مخاطره انداختن**، **به سیم آخر زدن** یا **تمام انرژی و امکانات خود را برای رسیدن به هدف به کار گرفتن**
این اصطلاح زمانی به کار می رود که فردی حاضر است همه دارایی، شانس یا انرژی خود را برای موفقیت در یک هدف به خطر بیندازد، حتی اگر احتمال شکست وجود داشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
He decided to go for broke and invest all his savings in the business.
او تصمیم گرفت همه چیز را به خطر بیندازد و تمام پس اندازش را روی کسب وکار سرمایه گذاری کند.
۲. In the final round, she went for broke and bet all her chips.
در دور نهایی، او همه چیز را قمار کرد و تمام چیپ هایش را شرط بست.
۳. At 2 - 0 down with ten minutes left, you have to go for broke.
وقتی ۲ - ۰ عقب هستی و ده دقیقه به پایان بازی مانده، باید به سیم آخر بزنی و همه چیز را به خطر بیندازی.

Idiom :
برای به دست آوردن چیزی ریسک کردن
ریسک کردن به منظور کسب موفقیت
از تمام توان و منابع خود برای کسب موفقیت، استفاده کردن
نهایت تلاش خود را کردن
به عنوان نمونه :
went for broke to qualify for the
Olympics
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/go-for-broke• https://www.merriam-webster.com/dictionary/go• https://www.ldoceonline.com/dictionary/go-for-broke
سر زندگی ( دار و ندار ) خود قمار کردن
شرط بستن تمام دارایی
به سیم آخر بزن
تمام تلاشت رو بکن.
دل به دریا زدن - ریسک کردن در انجام کاری - دست به هر کاری و هر تلاشی زدن برای رسیدن به هدف و موفقیت خاص