go for

/goʊ fɔr//gəʊ fɔː/

1- وانمودکردن، مشابه بودن 2- برای به دست آوردن چیزی یا کسی کوشیدن، پیله کردن به، حمله کردن به 3- (عامیانه) دوست داشتن

جمله های نمونه

1. Go for wool and come home shorn.
[ترجمه گوگل]برو دنبال پشم و پاره شده به خانه بیا
[ترجمه ترگمان]برو دنبال پشم و shorn
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sal suggested that we should go for a swim.
[ترجمه گوگل]سال پیشنهاد کرد که باید برای شنا برویم
[ترجمه ترگمان] سل \"پیشنهاد کرد که بریم شنا\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He proposed that we should go for a walk.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد که باید پیاده روی کنیم
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد کرد که به گردش برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We go for walks in the fields occasionally.
[ترجمه گوگل]گهگاه در مزارع قدم می زنیم
[ترجمه ترگمان]گاهی به دنبال راه رفتن در مزارع می گردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We use to go for a midnight walk during the midsummer.
[ترجمه گوگل]ما معمولاً در اواسط تابستان به پیاده روی نیمه شب می رویم
[ترجمه ترگمان]نصف تابستان با هم قدم می زنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let' s go for a walk instead of playing video games.
[ترجمه گوگل]بیایید به جای بازی های ویدیویی به پیاده روی برویم
[ترجمه ترگمان]بیایید به جای بازی کردن بازی های ویدیویی به گردش برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We'd better go for a doctor.
[ترجمه گوگل]بهتره بریم دکتر
[ترجمه ترگمان]بهتره بریم پیش دکتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If it's not too cold, we can go for a paddle .
[ترجمه گوگل]اگر هوا خیلی سرد نیست، می‌توانیم سراغ پارو بزنیم
[ترجمه ترگمان]اگر هوا خیلی سرد نباشد، می توانیم برای پارو زدن برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't go for looks;they can deceive. Don't go for wealth; even that fades away. Find the one that makes your heart smile.
[ترجمه گوگل]دنبال نگاه ها نباشید، آنها می توانند فریب دهند دنبال ثروت نرو؛ حتی آن هم محو می شود کسی را پیدا کن که قلبت را بخنداند
[ترجمه ترگمان]برای نگاه کردن به آن ها نروید، آن ها می توانند فریب بخورند به خاطر ثروت نرو؛ حتی آن هم از بین می رود کسی که باعث میشه قلبت لبخند بزنه رو پیدا کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I thought we might go for a drive on Sunday.
[ترجمه گوگل]فکر کردم ممکنه یکشنبه بریم رانندگی
[ترجمه ترگمان]فکر کردم باید یکشنبه بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let's go for a run across the fields.
[ترجمه گوگل]بیایید برای دویدن در میان مزارع برویم
[ترجمه ترگمان]بیا بریم اون طرف مزرعه ها بدویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When the rain lets up we'll go for a walk.
[ترجمه گوگل]وقتی بارون تموم شد میریم پیاده روی
[ترجمه ترگمان]وقتی باران بیاید بالا می رویم قدم بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Go for a little jog to keep fit.
[ترجمه گوگل]برای حفظ تناسب اندام کمی به دویدن بروید
[ترجمه ترگمان] برو واسه جا زدن یکم عجله کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You may go for aught I care.
[ترجمه گوگل]شما ممکن است به دنبال هر چیزی که من اهمیت می دهم بروید
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که برایم اهمیت داشته باشد می توانی بروی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• try to obtain, try to attain, attempt, set about

پیشنهاد کاربران

Go for ( as a phrasal verb ) :
try
choose
بعد از go for این اسامی هم میتونن بیان:
1. Go for a walk
2. Go for a run
3. Go for a swim
4. Go for lunch/dinner
دنبال چیزی رفتن
You have to go for
باید بری دنبالش ( البته تلویحا یعنی باید کمی سماجت نشون بدی )
to go for= to like/ to choose
پسندیدن، خوش آمدن، دوست داشتن
. I don't go for coffee قهوه دوست ندارم.
?What sort of men do you go for
از چه مردهایی خوشِت میاد؟/ جذب چه مردهایی میشی؟
to go for= to attack
...
[مشاهده متن کامل]

حمله کردن ( به طور فیزیکی )
. His dog looked as if it was about to go for me
سگ اش طوری به نظر می رسید انگار می خواست به من حمله کند.
to go for= to apply
صادق بودن، بکار رفتن، شامل. . . شدن
It goes for everybody.
این امر درباره همه صادق است.
این موضوع شامل همه می شود.

سراغ چیزی یا کسی رفتن
به دنبال
which form of data collection we should go for?
انتخاب کردن
حمله کردن
انتخاب کردن . انتخاب کردنی که حاصل یه یه پیشنهاد باشه . مثلاً طرف بهتون چیزی را بعنوان انتخاب پیشنهاد میده
Go for the regular size
خوش اندام بودن را انتخاب کنید
Go for the chicken sandwich instead of sausage
ساندویچ مرغ را به جای سوسیس مصرف کنید
1 - بری جایی چیزی رو بخوری 2 - بری جایی چیزی رو بیاری
مثال :
he went for a drink
رفت نوشیدنی بخوره
shall I go for a doctor?
برم دکتر رو بیارم؟
بعضی مواقع به معنای چقدر قیمتش، چقدر آب میخوره، چقدر می ارزه هست.
این عبارت گاهی به معنی دوست داشتن یا مایل بودن هم میده
You can ask Ava to give the money , but I doubt that she’ll go for it.
Longman
قیمت خوردن
مثال:
The painting is expected to go for at least a million dollars
انتظار میره اون تابلو نقاشی کمِ کم یه ملیون دلار قیمت بخوره.
Cheap bottles of vodka that go for less than $2 apiece
...
[مشاهده متن کامل]

بطریهای ودکای ارزونی که هر کدوم ۲ دلار هم قیمت نمیخوره / که هر کدوم کمتر از ۲ دلار قیمت میخوره.

● انتخاب کردن
● حمله ور شدن
● تلاش کردن برای بدست آوردن چیزی
● حال کردن ( با چیزی یا یه مود از شخصیت )
گام برداشتن
برای به دست آوردن ( چیزی یا کسی ) تلاش کردن
صادق بودن
This issue goes for Iran revolution as well.
این مسئله دربارۀ انقلاب ایران هم صادق است.
امتحان کردن / سراغ رفتن
✅برای به دست آوردن چیزی یا کسی کوشیدن
✅پیله کردن به
✅ ( عامیانه ) دوست داشتن
Allowing the robot to cook food for me or drive car for me, is not something I will ⭐go for⭐. Sometimes it is good, but there are times you wish to do things on your own, spend time with people you love. I think balancing between both is where the things will go
...
[مشاهده متن کامل]

To like or admire
I don 't go for scary movies!
از فیلم های ترسناک خوشم نمی آد !
I don't go for that innocent routine !
این مظلوم بازی ها رو اصلا تحسین نمیکنم !
Star Trek TOS

دوست داشتن یه شخص خاص یا چیز خاص
فروش رفتن
صدق کردن
مثال: what I told him goes for you too
دنبال چیزی بودی
she goes for tall men
اون دنبال مردای قد بلنده
اقدام برای
1 - decide on, choose
2 - attempt to gain or obtain
1 - انتخاب کردن
2 - تلاش کردن
کرایه دادن، اجاره دادن ، we have those going for 80 Dollar per day
go for it
برو سراغش - سعی کن بهش برسی - انجامش بده

( اگر phrasal verb نباشد ) فروش رفتن به مبلغ. . . . . ، ( پول ) بالای . . . رفتن
the car go for $2000 این ماشین ۲۰۰۰دلار فروش میرود ( ۲۰۰۰دلار بالای این ماشین میرود )
حمله کردن به . . .
The police went for him with their guns
حال کنند
Choose
انتخاب کردن
انتخاب کردن - برگزیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس