go bananas

/goʊ bəˈnænəz//gəʊ bəˈnɑːnəz/

انگلیسی به انگلیسی

• go crazy; lose one's mind; get excited

پیشنهاد کاربران

DEFINITION:
to become extremely angry or excited, or to act in a wild and uncontrolled way. It's a slang term used to describe someone who is out of control, either with anger, excitement, or silliness.
...
[مشاهده متن کامل]

این اصطلاح کاربردهای مختلفی دارد و اینکه کدام معنا را برداشت کنید، به سایر قسمت های جمله بستگی دارد.
اصطلاح "go bananas" در زبان فارسی معادل هایی دارد که بسته به زمینه، می توان از آن ها استفاده کرد. این اصطلاح کاربردهای مختلفی دارد و اینکه کدام معنا را برداشت کنید، به سایر قسمت های جمله بستگی دارد.
برخی از این معادل ها عبارتند از:
🟡دیوانه شدن، جنون گرفتن:
این معادل ها برای مواقعی مناسب هستند که شخص در حالت دیوانگی یا جنون قرار گرفته است.
🟡عصبانی شدن، از کوره در رفتن:
این معادل ها برای مواقعی مناسب هستند که شخص به شدت عصبانی شده است.
🟡به شدت هیجان زده شدن:
این معادل برای مواقعی مناسب است که شخص به شدت هیجان زده شده است.
🟡از خود خارج شدن، از کنترل خارج شدن:
این معادل ها برای مواقعی مناسب هستند که شخص کنترل خود را از دست داده و رفتارهای غیرعادی نشان می دهد.
🟡دیوانه وار سر و صدا کردن:
این اصطلاح برای مواقعی مناسب است که شخص به شدت عصبانی شده و سر و صدا می کند.
در کل، انتخاب معادل مناسب بستگی به نوع هیجان یا رفتار شخص دارد که با اصطلاح "go bananas" توصیف می شود.
1 ) She’ll go bananas if she sees the house in this ( dirty ) condition.
او اگر خانه را در این وضعیت ( کثیف ) ببیند، عصبانی می شود.
2 ) Tony went bananas over the presents that his parents got him for Christmas.
تونی به خاطر هدایایی که پدر و مادرش برای کریسمس برایش آورده بودند هیجان زده شد.
3 ) Students are going bananas over the lack of options available in the cafeteria for lunch.
دانش آموزان به دلیل کمبود گزینه های موجود در کافه تریا برای ناهار عصبانی می شوند.
4 ) All of the girls went bananas at the mall as soon as they caught a glimpse of their favourite singer.
همه ی دخترها به محض اینکه یک لحظه خواننده ی مورد علاقه ی خود را در مرکز خرید دیدند هیجان زده شدند.
5 ) The fans went bananas when their team won the game at the last second.
وقتی تیمشان در آخرین ثانیه بازی را برد، هواداران به شدت هیجان زده شدند.
6 ) She'll go bananas when you tell her the news.
وقتی شما خبر را به او بگویید، هیجان زده می شود.
7 ) When she came onto the stage, the crowd went bananas.
وقتی او روی صحنه آمد، جمعیت هیجان زده شدند.
8 ) I just went bananas when I found out what he had done.
وقتی فهمیدم او چه کرده است، خیلی عصبانی شدم.
9 ) When we arrived, Mary was going bananas and shouting at everyone.
وقتی رسیدیم، مری عصبانی شده بود و سر همه داد میزد.
10 ) Sales people go bananas when they see what you can do with this software.
فروشندگان وقتی می بینند با این نرم افزار چه کار می توان کرد، غافلگیر می شوند.

go bananas ( go crazy ) . I’m going to go bananas if I don’t get away soon.
اشاره به وقتی از کسی عصبانی یا آزرده می شویم
to become very excited or angry
قاطی کردن، خیلی هیجان زده و عصبانی شدن
The crowd went bananas when the concert began.
She'll go bananas when you tell her the news.
When she came onto the stage, the crowd went bananas.
...
[مشاهده متن کامل]

I just went bananas when I found out what he had done.
When we arrived, Mary was going bananas and shouting at everyone.
Sales people go bananas when they see what you can do with this software.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/go-bananas
توضیح درباره اصطلاح go bananas
وقتی به میمون ها موز می دهند، میمون ها به شدت خوشحال می شوند انگار که دیوانه شده اند. هر کسی هم که به شدت چه از عصبانیت و چه از هیجان دیوانه شوند اصطلاحا می گویند go bananas.
منبع: سایت بیاموز
دیوانه شدن
از کوره در رفتن
قاطی کردن
خل شدن
Those kids went bananas
بچه ها قاطی کردند
خل شدن
!Im going bananas
دارم خل میشم!
قاطی کردن، دیوانه شدن ( از عصبانیت یا هیجان )
تو زبان دانمارکی به جای موز از خیار استفاده میکنند و همان معنی را میدهد. یعنی To go cucumber
عصبانی شدن _دیوانه شدن
دیوانه شدن، go crazy
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس