go back

/goʊ bæk//gəʊ bæk/

جمله های نمونه

1. He is plagued by demons which go back to his traumatic childhood.
[ترجمه دریا] او گرفتار شیاطینی می شود که به دوران کودکی آسیب زای او برمی گردند.
|
[ترجمه گوگل]او گرفتار شیاطینی است که به دوران کودکی دردناک او برمی گردد
[ترجمه ترگمان]او با شیاطینی که به دوران کودکی دردناک او برمی گردند، زجر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nobody can go back and start a new beginning, but anyone can start today and make a new ending.
[ترجمه دریا] هیچ کس نمی تواند برگردد و شروع جدیدی را شروع کند ، اما هر کسی می تواند امروز را شروع کند و پایان جدیدی را رقم بزند.
|
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و شروع جدیدی را آغاز کند، اما هرکسی می تواند از امروز شروع کند و یک پایان جدید بسازد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند برگردد و شروع جدیدی را آغاز کند، اما هر کسی می تواند امروز شروع کند و یک پایان جدید بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My efforts to go back to sleep proved futile.
[ترجمه گوگل]تلاش من برای بازگشت به خواب بی فایده بود
[ترجمه ترگمان]تلاش های من برای بازگشت به خواب بی فایده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can't go back on your promise now.
[ترجمه گوگل]الان نمی تونی به قولت برگردی
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر نمی توانی به قولت عمل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My dog always springs forth when I go back home.
[ترجمه گوگل]سگ من همیشه وقتی به خانه برمی گردم بیرون می آید
[ترجمه ترگمان]وقتی به خانه برگردم سگ من همیشه به گردش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't go back on your word.
[ترجمه گوگل]به قولت برنگرد
[ترجمه ترگمان]به قولت عمل نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I must go back, I've left my car keys.
[ترجمه گوگل]باید برگردم، کلید ماشینم را جا گذاشته ام
[ترجمه ترگمان]باید برگردم، کلید ماشینم رو جا گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Things to do today: Get up; Be awesome; Go back to bed.
[ترجمه گوگل]کارهایی که امروز باید انجام دهید: برخیزید عالی باش؛ برگرد به رختخوابت
[ترجمه ترگمان]امروز کار باید کرد: بلند شو، عالی باش، برگرد به رختخواب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Go back to the past, can return.
[ترجمه گوگل]بازگشت به گذشته، می تواند بازگشت
[ترجمه ترگمان]برگرد به گذشته، میتونی برگردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How I wish I could go back in time and meet myself as a kid.
[ترجمه گوگل]چقدر دلم می خواست می توانستم به گذشته برگردم و خودم را در کودکی ببینم
[ترجمه ترگمان]چقدر دلم می خواست به موقع برگردم و خودم را به عنوان یک بچه ملاقات کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's always a possibility that he might go back to Seattle.
[ترجمه دریا] همیشه این احتمال وجود دارد که او دوباره به سیاتل برگردد.
|
[ترجمه گوگل]همیشه این احتمال وجود دارد که او به سیاتل بازگردد
[ترجمه ترگمان]همیشه امکانش هست که اون به سیاتل برگرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It proved an irresistible temptation to Hall to go back.
[ترجمه گوگل]این یک وسوسه مقاومت ناپذیر برای هال بود تا به عقب برگردد
[ترجمه ترگمان]برای برگشتن به سرسرای بزرگ وسوسه مقاومت ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I think you should go back to your original plan.
[ترجمه دریا] من فکر می کنم شما باید به برنامه اصلی خود برگردید.
|
[ترجمه گوگل]به نظر من باید به برنامه اولیه خود برگردید
[ترجمه ترگمان]فکر کنم باید برگردی به نقشه اصلیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm really glad I don't have to go back there again.
[ترجمه دریا] من واقعاً خوشحالم که مجبور نیستم دوباره به آنجا برگردم.
|
[ترجمه گوگل]من واقعا خوشحالم که دیگر مجبور نیستم به آنجا برگردم
[ترجمه ترگمان]واقعا خوشحالم که دیگه مجبور نیستم برگردم اونجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The government looks likely to go back on its decision to close the mines.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد دولت به تصمیم خود برای بستن معادن بازگردد
[ترجمه ترگمان]دولت به احتمال زیاد تصمیم خود مبنی بر بستن مین ها را ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• return; regret, reconsider

پیشنهاد کاربران

برگرد عقب، برگرد جای اول، معادل turn back
Abndon
Desert
Betray or fail something
Go back به معنی برگشتن میشه اگه همراه با to بیاد
I went back to my work yesterday
دیروز به سرکارم برگشتم.
میشه همراه با a place , a person , etc بیاد
مثلا i'm going back to my family this afternoon
...
[مشاهده متن کامل]

امروز بعداز ظهر پیش خانواده ام میرم ( برمیگردم پیش خانواده ام )
معنی دوم این phrasal verb یا فعل عبارتی ، میشه رجوع کردن ، مراجعه کردن.
Write a letter to them and then go back and rub your mistakes out
یک نامه به آنها بنویس و بعد برگرد ( رجوع کن به نامه ) و اشتباهاتت را پاک کن.

Go back یعنی برگرد برو
Come back یعنی برگرد بیا
اگر بخواهیم کسی را به جای قبلش بفرستیم میگیم:
Go back
اگر بخواهیم کسی را به نزد خود فرابخوانیم میگیم:
Come back
Go back به معنی برگشتن است
برگشتن به یه دورانی ک فکر میکنی اشتباه بوده مثلا
I never go back to that gym
!I go back to Amirreza. never
باز گشتن به رابطه دوستی میشه
Go on in the relationship
نه وقتی می خواهیم به انگلیسی به گویم این ساختمان قدمتش به چند سال قبل برمیگره
در انگلیسی می گوییم this building is made up since few years ago
[نظامی ]عقب نشینی کردن
برگشتن میشه
رابطه. . . . . . . . . نمیشه
نمی دونم چرا شما این رو می گید
تنزل رتبه گرفتن در مورد درجه ی نظامی
میتونه به معنای برگرداندن یه فیلم یا سریال یا . . . به عقب باشه؛
مثلا توی یه فیلم، مرده که متوجه یه چیز خاصی در فیلم شده بود و می خواست دوباره اون تکیه خاص فیلم، پلی بشه؛ به مردی که کنترل تلوزیون دستش بود گفت که:
...
[مشاهده متن کامل]

would you. . . would you go back, please?
یعنی: لطفا میشه اون فیلم ر به عقب برگردونی؟

دنده عقب
Gruba d�nmek anlamına gelir معنی برگشتن به گروه

مثلاً موقعی که میگیم :
این ساختمان به قرن هجدهم میلادی "برمیگرده " ( در اون قرن ساخته شده
برگشت به عقب
عقب امدن
Go back = برگشتن
برگشتن به رابطه، مکان ( منظور شهر ، روستا، کشور، قهوه خونه و. . . ) ، کار و فعالیت و. . .
بازگشتن به یک رابطه عاطفی یا عاشقانه
برگشتن
مراجعه کردن
( به جای قبلی مخصوصا به شهر یا کشوری که از اونجا اومدیم برگشتن )
Eg: I don't want to go back to sydney.
نمیخوام به کانادا برگردم.
Eg: go back inside! You'll catch cold.
برگرد داخل! سرما میخوری.
بازگشت به رابطه ( دوستی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس