go away

/goʊ əˈweɪ//gəʊ əˈweɪ/

جمله های نمونه

1. Diseases come on horseback, but go away on foot.
[ترجمه محسن اسماعیلی] بیماری ها به سرعت می آیند و به آهستگی می روند
|
[ترجمه گوگل]بیماری ها با اسب می آیند، اما با پای پیاده از بین می روند
[ترجمه ترگمان]بیماری ها با اسب می ایند، اما پیاده می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Agues come on horseback but go away on foot.
[ترجمه گوگل]آگ ها سوار بر اسب می آیند اما پیاده می روند
[ترجمه ترگمان]agues سوار اسب می شوند، اما پیاده می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Misforunes come on horseback and go away on foot.
[ترجمه گوگل]بدبختی ها سوار بر اسب می آیند و پیاده می روند
[ترجمه ترگمان]Misforunes سوار اسب می شوند و پیاده می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mischiefs come by the pound and go away by the ounce.
[ترجمه گوگل]شیطنت ها به پوند می آیند و با اونس از بین می روند
[ترجمه ترگمان]mischiefs بیا اینجا و با یک اونس از اینجا دور شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Go away and leave me alone!
[ترجمه Pniz] برو و مرا تنها بگذار
|
[ترجمه Reza] از من دور شو و من رو تنها بگذار!
|
[ترجمه گوگل]برو و مرا تنها بگذار!
[ترجمه ترگمان]برو و مرا تنها بگذار!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think we need to go away and think about this.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کنم باید دور شویم و به این موضوع فکر کنیم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم باید بریم و راجع بهش فکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You have heard the proposal; now go away and think it over.
[ترجمه گوگل]شما پیشنهاد را شنیده اید حالا برو و فکر کن
[ترجمه ترگمان]شما این پیشنهاد را شنیده اید، حالا بروید و به آن فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The kid plucked at my clothes and wouldn't go away.
[ترجمه گوگل]بچه لباس هایم را کنده بود و نمی رفت
[ترجمه ترگمان]بچه لباس هایم را برداشت و بیرون نرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. if you go away, i'll be blue. i'll miyou when you leave.
[ترجمه -] اگر از اینجا بروی، من غمگین/ افسرده خواهم شد.
|
[ترجمه گوگل]اگه بری من آبی میشم وقتی رفتی با تو دوست خواهم داشت
[ترجمه ترگمان]اگه از اینجا بری، من آبی میشم وقتی از اینجا میری بیرون میرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm tired of your constant complaints; go away and leave me in peace!
[ترجمه گوگل]از گلایه های همیشگی شما خسته شده ام برو و مرا در آرامش رها کن!
[ترجمه ترگمان]من از شکایت های مداوم شما خسته شده ام، از اینجا برو و مرا در آرامش رها کن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The stock-market scandal is refusing to go away, mainly because there's still no consensus over how it should be dealt with.
[ترجمه گوگل]رسوایی بازار سهام از از بین رفتن خودداری می کند، عمدتاً به این دلیل که هنوز بر سر نحوه برخورد با آن اتفاق نظر وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]رسوایی بازار سهام از رفتن به خارج امتناع می کند، عمدتا به این دلیل که هنوز هیچ اجماع بر سر این که چگونه باید با آن برخورد شود وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To her annoyance the stranger did not go away.
[ترجمه گوگل]با ناراحتی او غریبه از بین نرفت
[ترجمه ترگمان]غریبه از او دور نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We've decided not to go away after all.
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم که نرویم
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که دیگه از اینجا دور نشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Go away, I don't want to infect you with my cold.
[ترجمه گوگل]برو، من نمی خواهم تو را به سرماخوردگی آلوده کنم
[ترجمه ترگمان]از اینجا برو، من نمی خواهم سرما تو را آلوده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What is to become of me if you go away?
[ترجمه گوگل]اگر رفتی چه بلایی سرم می آید؟
[ترجمه ترگمان]اگر از اینجا بروی چه بر سر من می آید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• remove oneself, leave, depart
get out of here!, get lost!

پیشنهاد کاربران

سلام
قبلا یه قابلیت داشت آبادیس که وقتی یه کلمه رو می زد، مشابهش رو نشون می داد اما امروز غیرفعال شده. اگه امکان داره اون قابلیت رو دوباره فعال کنید، ممنون.
?can i ask another question
Go away! I’m trying to work
میتونم یه سوال دیگه ازت بپرسم؟
تنهام بزار دارم کار میکنم.
Go away ( as a phrasal verb ) :
leave
travel
Shirin
دور شدن ، از بین رفتن
"GO AWAY TO"
. I went away to college
خانه ام/شهرم را ترک کردم به مقصد/برای دانشگاه.
از بین رفتن ، دور شدن ، گم شدن ( فحش )
I got a cut on my thumb and it went away because she licked it .
یه بریدگی رو شستم داشتم و از بین رفت اون اون لیسیدش . ( پونیو )
1, گمشو ، دور شو
''I was very ang that i shouted at Emily , ''go away
2, جایی را ترک کردن , رفتن
We were at Sarah's , but we went away at 6.
ما خانه سارا بودیم اما ساعت ۶ رفتیم.
3, به مسافرت رفتن
...
[مشاهده متن کامل]

We've planned to go away this morning.
تصمیم گرفتیم که امروز صبح به مسافرت بریم
4, محو شدن ، از بین رفتن ( بیماری ، مشکل )
Our lack of money has gone away.
( مشکل ) کم پولی ما از بین رفته است.

My dad and I often go away weekend
من و پدرم آخر هفته میریم سفر.
سفر ، مسافرت
از بین رفتن ( مثلا بو )
جایی رفتن
از بین رفتن هم میشه؟
take a bite of air!
( US black ) go away!
clear off =go away
به معنی گمشو ( غیر رسمی inf )
بروند به درک
run along
به صورت کلی میشه:
1 - بیرون رفتن ( از جایی یا از پیش کسی )
مثلا
Go away! برو بیرون!
2 - رفتن ( به یه مکانی و برای یه مدتی )
I'm going away on a business trip next week. من هفته آینده برای یک سفر کاری میروم.
...
[مشاهده متن کامل]

3 - از بین رفتن
Ignoring the crime problem won’t make it go away. نادیده گرفتن مشکل جرم باعث از بین رفتن آن نمی شود.

Have a holiday هم معنی میده
have a holiday=go away
Go away=Buzz off
گمشو
گمشو چیزو
گفتگوی خودمانی و شوخ طبعانه:
برو از اینجا
برو پی کار ت
برو رد - دنبال کار ت
فراموش شدن
But the story of Allison family never went away .
اما داستان خانواده آلیسون هرگز فراموش نشد .
ناپدید شو، دور شو,
گمشو
دور شدن
به مسافرت رفتن
ناپدید شدن
the smell hasn't gone away
ترک کردن ( یک مکان یا یک فرد )
مسافرت کردن ( به جایی به عنوان تعطیلات و سپری کردن مدتی در آنجا )
از بین رفتن ( مشکلات، سختی ها، احساسات ناخوشایند و . . . . . . )
بروکنار
go on a holiday
برو بابا! )
Go to a tripبه معنی
Get lostهم معنی میده
گمشو، برو، دورشو
گمشو
دور شدن . رفتن .
گمشو. دور شو
تعطیلات داشتن

ناپدید شدن یا از بین رفتن مشکلی یا حس بدی
لو رفتن، درز کردن
i won't it go away
نمیخوام موضوع جایی درز کنه
She went away to college
او یکجای دیگه ای رفت کالج
معنی ادبی ( دور شو! ) 😊🤓
معنی بی ادبی ( گم شو! ) 😡😛
گمشو!
رفتن، ترک کردن
برو بابا , گمشو
معنی موادبانه برو دور شو
برو گمشو
ناپدید شدن
بزن به چاک
دور شو
گمشو یا برو بیرون
disappear
بزن به چاک
گورتو گم کن
تمام شدن، به پایان رسیدن
go away مترادف to disappear:ناپدید شدن
It was weeks before the bruises went away. چند هفته قبل بود که کوفتگی ( کبود شدگی ها ) از بین رفتن ( ناپدید شدند )
to leave a place: ترک یک محل:
Go away and leave me alone!برو و من را ترک کن​
to leave your home in order to spend time somewhere else, usually for a holiday:
برای ترک خانه خود به منظور صرف زمان در جایی دیگر، معمولا برای تعطیلات
...
[مشاهده متن کامل]

:We usually go away for the summer. ما معمولا تابستان می رویم خارج از خانه ( سفر )
. He goes away on business a lot. او سفرهای تجاری زیادی میرود.

ناپدید شدن در صورت فعل بودن ( V )
گمشو . . . . بزن ب چاک
به نظر من برو گمشو از اینجا برو

به نظر من
. برو
. از اینجا برو
. گمشو بیرون!!

to leave, as when starting from home on holiday
to leave for a period of time
بزن به چاک
دورشو

از بین رفتن مثلا بو
قطع شدن خاموش کردن
برو ، گمشو ،
نا پیدا شدن نه گمشو گمشو حرف نا مناسبی است برای معنی کلمه ای
از مد افتادن
رفتن

گمشو بیرون
برو ازاینجا
تحت لفظی گمشو
از این جا برو
از بین رفتن
مسافرت رفتن
برو بیرون ، محل رو ترک کن ، نا پدید شدن و. . .
برو بیرون، بیرون رفتن، محوشدن و. . .
برو پی کارت
کنار زدن
به کنار راندن
دور شدن، گمشو، از اینجا برو، ترک کردن
دور شدن
رفتن
تدک کردن
از نظر ناپدید شدن
به یه جایه دیگه رفتن
1 - ترک کردن کسی یا جاییGo away and leave me alone
2 - سفر کردن یا مسافرت رفتن
We’re going away for the weekend
3 - make him go away این رو از اینجا ببرید
رفتن - ترک کردن
go ( went ) away
رفتن
دور شدن ، کنار رفتن ، ناپدید شدن ، ترک کردن
از بین رفتن
در جمله زیر:
Actue pain usually goes away as the injury gets better.
گمشو، برو، ازاین جابرو

گمشو ، برو بیرون ، از اینجا برو
ناپدید شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٨٥)

بپرس