go apeshit

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
دیوانه شدن / ترکیدن از خشم یا هیجان / از کنترل خارج شدن
در زبان محاوره ای:
زد به سیم آخر، قاطی کرد، ترکید، شوت شد، دیوونه بازی درآورد، رفت رو فاز وحشی
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ( خیابانی – خشم شدید ) :
واکنش ناگهانی و شدید از خشم، پرخاش، یا جنون؛ معمولاً با فریاد، شکستن چیزها، یا رفتارهای غیرقابل کنترل
مثال:
He **went apeshit** when he found out she lied.
وقتی فهمید دروغ گفته، ترکید.
2. ( دراماتیک – هیجان شدید ) :
گاهی برای توصیف واکنش شدید از هیجان، شادی، یا شوک؛ مثل وقتی کسی از خوشحالی دیوانه می شه
مثال:
The crowd **went apeshit** when the band came on stage.
جمعیت ترکید وقتی گروه اومد روی صحنه.
3. ( استعاری – فروپاشی روانی یا رفتاری ) :
برای توصیف لحظه ای که فرد از نظر روانی یا رفتاری منفجر می شه—even در زمینه های احساسی یا اجتماعی
مثال:
She **went apeshit** after weeks of pressure—screaming, crying, throwing things.
بعد از هفته ها فشار، ترکید—جیغ، گریه، پرتاب وسایل.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
flip out – freak out – lose it – go ballistic – blow up – go wild