شرط بستن روی چیزی
ریسک کردن
... [مشاهده متن کامل]
ترجمه های پیشنهادی بسته به نوع متن: هر چی داشتم ریختم وسط، ریسک کردم، زندگیم رو گذاشتم ( توجه: از این ترجمه گاهی می توان استفاده کرد چراکه طرف وقتی ریسک می کند و شرط می بندد و go All in می کند، اگر ببازد، خسارت زیادی را متحمل می شود برای همین به اصطلاح می گوییم: زندگیم رو پاش گذاشتم )
روی هر چی داشتن شرط بستن
روی همه چی ریسک کردن
روی همه چی ریسک کردن
🔸 معادل فارسی:
با تمام توان و بدون تردید وارد عمل شدن / همه چیز را روی یک کار گذاشتن / بی محابا اقدام کردن
محاوره ای:
�همه رو بریز وسط�، �هر چی داری بذار وسط�، �با تمام قوا برو جلو�
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ( در قمار ) :
شرط بستن با تمام پول یا ژتون های موجود.
مثال: He went all in with his last chips.
او با آخرین ژتون هایش همه را شرط بست.
2. ( به صورت استعاری – تعهد کامل ) :
صرف تمام منابع، انرژی یا تلاش برای رسیدن به یک هدف.
مثال: When she started her business, she went all in.
وقتی کسب وکارش را راه انداخت، با تمام توان جلو رفت.
3. ( ریسک پذیری بالا ) :
اقدام کردن بدون نگه داشتن گزینهٔ پشتیبان یا مسیر بازگشت.
مثال: They went all in on the new project.
آنها در پروژهٔ جدید کاملاً خود را متعهد و درگیر کردند.
🔸 مترادف ها:
commit fully – give it your all – invest everything – bet everything
با تمام توان و بدون تردید وارد عمل شدن / همه چیز را روی یک کار گذاشتن / بی محابا اقدام کردن
محاوره ای:
�همه رو بریز وسط�، �هر چی داری بذار وسط�، �با تمام قوا برو جلو�
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ( در قمار ) :
شرط بستن با تمام پول یا ژتون های موجود.
مثال: He went all in with his last chips.
او با آخرین ژتون هایش همه را شرط بست.
2. ( به صورت استعاری – تعهد کامل ) :
صرف تمام منابع، انرژی یا تلاش برای رسیدن به یک هدف.
مثال: When she started her business, she went all in.
وقتی کسب وکارش را راه انداخت، با تمام توان جلو رفت.
3. ( ریسک پذیری بالا ) :
اقدام کردن بدون نگه داشتن گزینهٔ پشتیبان یا مسیر بازگشت.
مثال: They went all in on the new project.
آنها در پروژهٔ جدید کاملاً خود را متعهد و درگیر کردند.
🔸 مترادف ها: