Go ahead=to continue
. Let's go ahead and restart our discussion
go ahead or that's fine
You say go ahead or that's fine when you l
give someone permission to do sth
تفاوت Go on و Go ahead:
go on بیشتر حالت امری داره
اما
go ahwad از طرف دعوت میکنیم ( میخوایم ) که ادامه بده حالا دیگه خودش مختاره هر کاری صلاح میدونه انجام بده.
Go ahead ( as a phrasal verb ) :
start
continue
معنای دوستان:
۱ ) برو بریم! ( انجامش بدیم )
۲ ) بفرما/بفرمایید ( انجامش بدید )
۳ ) یالا
انجامش بده، بفرما
💠 Here, it's stamped. Last year's files haven't arrived yet. What? Are you joking?
... [مشاهده متن کامل]
First you want a permit, then a seal. . .
And now you say it isn't here at all!
Just keep calm!
I must find that file. . .
To prove there was only rubbish in the store.
They can't accuse me of stealing! Find it!
If I had it, I'd have given it to you.
Get moving!
I'll do my best.
Since you insist.
What a mess!
I must look, if it's there. I'll give it to you.
Go ahead and look now!
Oh! I found it! Here you are sir.
آقای جانسون. .
بله.
کجایید. بفرمایید اینم مُهر.
مستعملکات سال قبل در دفتر بنده نرسیده است، موجود نیست.
چی چی موجود نیست! مسخره ش دراوردی. . !
یه دفعه میگی برو مجوز بیار، بعد به من میگی مُهر بیار. . حالا میگی نرسیده!
آقااا فریاد نکن. . آقاجون عصبی نشو. . چرا فریاد میکنی. . !
گوش کن چی میگم.
من باید به هر قیمتی شده به این پرونده دسترسی پیدا کنم
تا به این آقایون ثابت کنم تو اون انباری چهار تا قراضه بیشتر نبوده.
به منم ازین وصله ها نمی چسبه. یالا معطل ش نکن برو بردار بیار ببینم. .
اگر به این دفتر میرسید، من به شما ارائه میدادم.
تکون بخور بینم.
الان دفتر بنده نگاه میکنم
ببینم پرونده موجود هست یا نه. .
من باید از روی دفتر ببینم.
مانعی ندارد برای بنده یا جنابعالی. .
ملاحظه بفرمایید.
عجب بساطیه!
باید نگا بکنم، ببینم پرونده موجود هست. اگر موجود شد که اطاعت میکنم
به شما میدم.
بیا ببین موجود هست حالا یا نه!
آها! پیدا شد! خودش است. بفرمایید حضرت آقا.
go ahead =to start ( continue ) doing sth, e. g. The chess tournament referee waited until all the players were sitting, and then he told them to go ahead and start the first game If you want to die, go ahead
یالا
انجامش بده، بفرما
عبارت "go ahead" به معانی مختلفی استفاده می شود. در زیر به برخی از معانی رایج آن اشاره خواهم کرد:
1. ادامه دادن یا شروع کردن: "Go ahead" به معنای ادامه دادن یا شروع کردن یک فعالیت است. می تواند به فردی که قصد انجام یک کار یا عملی را دارد توصیه کند که ادامه دهد. برای مثال، "You have my permission. Go ahead and start the project" به این معنی است که اجازه دارید. شروع کنید و پروژه را آغاز کنید.
... [مشاهده متن کامل]
2. اجازه دادن: "Go ahead" به معنای اجازه دادن به فردی است. می تواند به فردی که از شما اجازه چیزی را می خواهد، پاسخ مثبت دهد.
برای مثال، "Can I borrow your pen?" - "Sure, go ahead" به این معنی است که "می توانید خودکار من را قرض بگیرید؟" - "البته، اجازه دارید".
3. ادامه دادن بدون انتظار: "Go ahead" به معنای ادامه دادن به کار یا عملی بدون انتظار برای دیگران است. می تواند به صورت بی تفاوتی یا به عنوان یک دستور استفاده شود. برای مثال، در صف یا ترافیک، کسی ممکن است به شما بگوید "You can go ahead" به این معنی است که "می توانید ادامه دهید" و اشاره به این دارد که شما می توانید حرکت کنید بدون اینکه اوضاع را تغییر دهید یا منتظر بمانید.
4. پیش رفتن یا ادامه دادن با یک اقدام: "Go ahead" به معنای اقدام کردن یا ادامه دادن با یک عمل خاص است. می تواند به شخصی که در حال ترتیب دادن یا آماده شدن برای اقدامی است، تشویق کند. برای مثال، "I've prepared the presentation. Let's go ahead and give it to the clients" به این معنی است که "من پرزنتیشن را آماده کردم. بیایید ادامه بدهیم و آن را به مشتریان ارائه دهیم".
معنی عبارت "go ahead" بسته به متن و ساختار جمله ممکن است متفاوت باشد. با این حال، با توجه به این معانی، می توانید مفهوم مناسب را درک کنید.
اگر در قالب یک اصطلاح ترجمه کنیم، معادل هایی که دوستان گفتند درست است. اما go - ahead به معنای "اجازه" می باشد.
Give a go - ahead = give a permission
اجازه دادن
I was given a go - ahead by the cop to hit the road
پلیس بهم اجازه داد را بیفتم
go ahead به معنای شروع به انجام دادن چیزی هست و در گفتگوی های عامیانه و *غیر رسمی* برای اجازه دادن به کسی استفاده میشه:
Can I use your bathroom?
- Sure, go ahead.
این عبارت برای اول شخص مفرد هم چه بسا استفاده بشه:
I'm just gonna go ahead and turn off the lights .
پا پیش گذاشتن
معنی ؛ به کارت برس ، هم می دهد.
مثلا دو نفر در حال حرف زدن هستند تلفن یکی شون زنگ می زنه یا کاری براش پیش میاد، اون یکی می گه" go ahead"
بفرمایید
۳ تا معنی میده
اولیش وقتی یکی ازت اجازه میگیره کاری رو انجام بده و تو میگی "بفرمایید"
Can i talk? Go ahead -
دومی به معنای اتفاق افتادن
The festival now is going ahead
سومی به معنای شروع کردن به انجام کاری
I went ahead the playing the guitar
احترام گذاشتن به کسی ،
مثلا بجای you're welcome میتونی اینو بگی
این اصطلاح زمانی استفاده میشه ک بخوای جواب کسی رو ک ازت اجازه کاری رو گرفته بدی معنیش ب زبان خودمون میتونه باشه:
* آره راحت باش
To continue
To proceed without hesitation
go ahead. . . به معنی keep going ادامه بده نیست🐒
با نقشه جلو رفتن. . . پیشرفت کردن ( حتی با وجود چالش سر راه )
the plan got the go - ahead yesterday
برنامه ( پیشنهادی ) دیروز اجازه رسمی اش را گرفت
مثلا جلسه ای بوده. . . . .
شروع کردن به انجام کاری
اجازه رسمی برای انجام کاری
به استقبال چیزی رفتن امتحان کردن
انجامش بده
کاری را رو به جلو پیش بردن
بسم الله!
در نقش اسم به معنی اجازه که بهمراه got می اید به عنوان مثال :
Carrie just got the go - ahead from the city to add a second floor to the building
=
Carrie just got permission from the city to add a second floor to the building
یکم تلاش برای ان کار بکن
امتحانش کن
یک سَری بزن
If an event goes ahead, it happensپیش رفتن . رخ دادن
. The festival is now going ahead as plannedجشنواره الان طبق برنامه در حال پیش رفتنه .
اگه دوست داشتید میتونید به کانال اینستاگرام من سر بزنید برای یادگیری لغات و اصطلاحات بیشتر همراه با مثال. 😉
... [مشاهده متن کامل]
instagram. com/languageyar
پیش قدم و جلو دار بودن
پیش برو
ادامه بده
بفرما
جلو راه برو
بفرمایید جلو، بفرماید ، تشریف ببرید
بفرمایید جلو، برو جلو
جلو بیفت
اجازه دادن به کسی برای رفتن یا تشویق کردن برای ادامه دادن
تشریف بردن !
پیش بردن
ادامه بده
ادامه بده ، برو جلو ، حرکت کن ، به کارت برس ( مواقعی که فاصله ای بین کار می افتد و یا اجازه دادن به طرف برای ادامه کاری که انجام می داده )
پیشرو
Often used to give sb permission to do sth or use sth
مستقیم برو ( در آدرس دادن ) مثلا . go ahead for 200 meters then turn right
معنی جمله: 200 متر مستقیم به جلو برو بعد بپیچ سمت راست
پیشرفت کردن
ترقی کردن
جلو رفتن
- هنگامی که می خواهیم درخواست دیگران را رد کنیم و او را از خود دور کنیم - بفرمایید.
دست به کار شدن
ادامه دادن، ( در مسابقه و . . . ) پیش افتادن، پیشاپیش رفتن، ( برای اجازه دادن به کسی که کاری را انجام دهد ) بفرمایید، ( هنگام آدرس دادن ) مستقیم بروید
بفرما برو
بفرما_حرکت کن_ادامه بده
و. . .
ممنون که لایک میکنید
در حالت دستوری ( ادرس دادن ) مستقیم بروید
پیش رفتن. اتفاق افتادن
آغاز کردن، شروع کردن
ادامه بده
شروع کن
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
برو بریم!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٣)