[ترجمه گوگل]گرگ استخوان را می خورد [ترجمه ترگمان]گرگ در حال جویدن استخوان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The rats was gnawing at the box.
[ترجمه گوگل]موش ها جعبه را می جویدند [ترجمه ترگمان]موش ها در حال جویدن جعبه بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The dog was gnawing at a bone.
[ترجمه گوگل]سگ داشت استخوانی را می جوید [ترجمه ترگمان]سگ داشت به یک استخوان چنگ می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The farmer's dog has been gnawing away on a bone under the table.
[ترجمه گوگل]سگ کشاورز استخوان زیر میز را می جوید [ترجمه ترگمان]سگ دهقان روی یک استخوان زیر میز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was afflicted always with a gnawing restlessness.
[ترجمه گوگل]او همیشه گرفتار یک بیقراری خفن کننده بود [ترجمه ترگمان]همیشه ناراحت بود و بی قراری می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Doubt was gnawing away at her confidence.
[ترجمه گوگل]شک اعتماد به نفس او را از بین برده بود [ترجمه ترگمان]شک داشت که به او اعتماد داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Something was gnawing at the back of his mind.
[ترجمه گوگل]چیزی پشت سرش را می خورد [ترجمه ترگمان]چیزی در ذهن او جویدن پیدا کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Sorrow is gnawing at her heart.
[ترجمه گوگل]غم دلش را می زند [ترجمه ترگمان]اندوه به قلبش چنگ می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Doubts were already gnawing away at the back of his mind.
[ترجمه Sheyi] تردیدی که در پشت ذهن اون وجود داشت وجودشو میخورد
|
[ترجمه گوگل]تردیدها از قبل در پس ذهنش فرو رفته بود [ترجمه ترگمان]تردید پیش از آن بود که ذهن او را gnawing [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The feeling that I've forgotten something has been gnawing at me all day.
[ترجمه گوگل]این احساس که چیزی را فراموش کرده ام تمام روز مرا می آزارد [ترجمه ترگمان]احساس می کنم که تمام روز چیزی را فراموش کرده ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Fear and anxiety were gnawing her.
[ترجمه گوگل]ترس و اضطراب او را می بلعد [ترجمه ترگمان]ترس و اضطراب او را آزار می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• constant chewing, eating away; corrosion; dull persistent pain (especially in the stomach) constantly chewing; corroding; persistently painful or troublesome
پیشنهاد کاربران
بی امان
مِک زدن - جویدن Gnawing on licorice root = مِک زدن یا جویدن ریشه شیرین بَیان