gnash

/ˈnæʃ//næʃ/

معنی: بهم فشردن، دندان قرچه کردن، دندان بهم فشردن، بهم ساییدن
معانی دیگر: (به واسطه ی خشم یا درد) دندان ها را به هم ساییدن، دندان قروچه کردن، دندان به هم کوفتن، (با ساییدن دندان هابه هم) گاز گرفتن، دندان بهم فشردن از خشم

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gnashes, gnashing, gnashed
• : تعریف: to grind (the teeth) together.
مترادف: grind, grit
مشابه: champ, grate, rasp, scrape
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to strike or grind the teeth together, as in anger, frustration, or pain.
مشابه: gnaw, grate, rasp, scrape
اسم ( noun )
مشتقات: gnashingly (adv.)
• : تعریف: an act or instance of gnashing.
مشابه: grind, rasp

جمله های نمونه

1. The monster roared and gnashed its teeth.
[ترجمه گوگل]هیولا غرش کرد و دندان قروچه کرد
[ترجمه ترگمان]هیولا غرشی کرد و از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The villagers gnashed their teeth about the council's decision to build a car park.
[ترجمه گوگل]اهالی روستا در مورد تصمیم شورا برای احداث پارکینگ دندان قروچه کردند
[ترجمه ترگمان]روستائیان از تصمیم شورا برای ساخت یک پارک خودرو شکایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The news caused great wailing and gnashing of teeth.
[ترجمه گوگل]این خبر باعث گریه و زاری شدید شد
[ترجمه ترگمان]اخبار حاکی از ناله و دندان بر هم فشرده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He'll be gnashing his teeth when he hears that we lost the contract.
[ترجمه گوگل]وقتی می شنود که ما قرارداد را باختیم، دندان قروچه می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی بشنوه که ما قرارداد رو از دست دادیم دندان هایش را به هم می فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There has been much gnashing of teeth about the proposal to close the hospital.
[ترجمه گوگل]در مورد پیشنهاد تعطیلی بیمارستان، دندان قروچه های زیادی وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی دندان در مورد پیشنهاد بستن بیمارستان به هم فشرده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The predictability of the direct objects of gnash and purse is revealed by the pleonastic nature of?
[ترجمه گوگل]قابليت پيش بيني اشياء مستقيم گناش و كيف توسط ماهيت پلئوناستيك آشكار مي شود؟
[ترجمه ترگمان]پیش بینی موضوعات مستقیم of و purse توسط طبیعت pleonastic از آن آشکار می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bottom - feeding sharks show up to gnash at the meat.
[ترجمه گوگل]کوسه های تغذیه کننده پایین ظاهر می شوند تا گوشت را کوبیده کنند
[ترجمه ترگمان]کوسه های گرسنه به خوردن گوشت ادامه می دهند تا عصبانی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There has been much gnash of teeth over the new legislation.
[ترجمه گوگل]دندان قروچه های زیادی بر سر قانون جدید وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]در قانون جدید به شدت خشم بر هم ساییده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Judge the gnash teeth in hatred ground say: Judge your 20 years imprisonment specific term!
[ترجمه گوگل]دندان قروچه را در زمین نفرت قضاوت کنید بگویید: حکم 20 سال حبس خود را مشخص کنید!
[ترجمه ترگمان]قاضی عصبانی کننده دندان هایش را به روی زمین انداخت و گفت: قاضی ۲۰ سال زندان را حبس کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your gnash one's teeth says: Upstairs corridor falls!
[ترجمه گوگل]دندان قروچه ات می گوید: راهرو طبقه بالا می افتد!
[ترجمه ترگمان]دندان های سفیدش می گوید: راهرو در طبقه بالا سقوط می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Father is knitting brows closely, bit gnash one's teeth agree.
[ترجمه گوگل]پدر از نزدیک ابروها را می‌بافد، کمی دندان قروچه موافق است
[ترجمه ترگمان]پدر ابروانش را با دقت درهم کشیده، دندان هایش را به هم می فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For this thing, the we are persnickety boss gnash that I hate, the boss still can say with me for fun.
[ترجمه گوگل]برای این چیز، رئیس ما از آن متنفرم، رئیس هنوز هم می تواند برای سرگرمی با من بگوید
[ترجمه ترگمان]برای این کار، ما رئیس persnickety عصبانی هستیم که از من متنفرند، رئیس هنوز می تواند برای تفریح با من حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you couldn't attend either of the concerts and are currently gnashing your teeth at having missed out, don't despair.
[ترجمه گوگل]اگر نتوانستید در هیچ یک از کنسرت‌ها شرکت کنید و در حال حاضر دندان قروچه‌ای به خاطر از دست دادن این کنسرت دارید، ناامید نشوید
[ترجمه ترگمان]اگر شما نمی توانید در هر کدام از این کنسرت شرکت کنید و در حال حاضر teeth را به هم gnashing، ناامیدی نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When the ward door opened I smelled that singed smell and heard that gnash of teeth.
[ترجمه گوگل]وقتی در بند باز شد، آن بوی آواز را استشمام کردم و صدای دندان قروچه را شنیدم
[ترجمه ترگمان]وقتی در درمانگاه باز شد، بویش را حس کردم و صدای ساییده شدن دندان هایش را شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهم فشردن (فعل)
impact, compress, compact, foreshorten, gnash, scrunch, serry

دندان قرچه کردن (فعل)
gnash

دندان بهم فشردن (فعل)
gnash

بهم ساییدن (فعل)
gnash

انگلیسی به انگلیسی

• grind the teeth together (in anger or pain)
if you gnash your teeth, you grind them together hard because you are angry or in pain.

پیشنهاد کاربران

بپرس