1. Consequently, these mutant cells rely exclusively on glycolysis for their energy requirements and require exogenous pyruvate and pyrimidines for growth.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، این سلول های جهش یافته برای انرژی مورد نیاز خود منحصراً به گلیکولیز متکی هستند و برای رشد به پیرووات و پیریمیدین های اگزوژن نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این سلول های جهش یافته منحصرا به glycolysis برای الزامات انرژی خود تکیه می کنند و به pyruvate بیرونی و pyrimidines برای رشد نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این سلول های جهش یافته منحصرا به glycolysis برای الزامات انرژی خود تکیه می کنند و به pyruvate بیرونی و pyrimidines برای رشد نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It acts as a glucose preservative by inhibiting glycolysis.
[ترجمه گوگل]با مهار گلیکولیز به عنوان یک نگهدارنده گلوکز عمل می کند
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا توسط مهار glycolysis به عنوان نگهدارنده گلوکز عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا توسط مهار glycolysis به عنوان نگهدارنده گلوکز عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The glucose not used in glycolysis is metabolized via a second pathway, the hexose monophosphate (HMP) shunt.
[ترجمه گوگل]گلوکزی که در گلیکولیز استفاده نمی شود از طریق مسیر دوم، شنت هگزوز مونوفسفات (HMP) متابولیزه می شود
[ترجمه ترگمان]گلوکز مورد استفاده در glycolysis از طریق مسیر دوم، the hexose (hmp)انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گلوکز مورد استفاده در glycolysis از طریق مسیر دوم، the hexose (hmp)انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. How do glycolysis and gluconeogenesis differ?How are they similar?
[ترجمه گوگل]گلیکولیز و گلوکونئوژنز چگونه متفاوت هستند؟
[ترجمه ترگمان]glycolysis و gluconeogenesis تفاوت دارند؟ آن ها چقدر شبیه هم هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]glycolysis و gluconeogenesis تفاوت دارند؟ آن ها چقدر شبیه هم هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Glucose is oxidized in respiration through glycolysis and the KREBS CYCLE.
[ترجمه گوگل]گلوکز در تنفس از طریق گلیکولیز و چرخه KREBS اکسید می شود
[ترجمه ترگمان]گلوکز در تنفس از طریق glycolysis و چرخه krebs اکسید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گلوکز در تنفس از طریق glycolysis و چرخه krebs اکسید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The anaerobic breakdown of glucose is called glycolysis.
[ترجمه گوگل]تجزیه بی هوازی گلوکز را گلیکولیز می گویند
[ترجمه ترگمان]تجزیه anaerobic گلوکز glycolysis نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تجزیه anaerobic گلوکز glycolysis نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The pyretic acid formed by GLYCOLYSIS is broken down into acetaldehyde and carbon dioxide.
[ترجمه گوگل]اسید پیرتیک تشکیل شده توسط GLYCOLYSIS به استالدئید و دی اکسید کربن تجزیه می شود
[ترجمه ترگمان]The که توسط glycolysis شکل می گیرد به acetaldehyde و کربن دی اکسید تجزیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The که توسط glycolysis شکل می گیرد به acetaldehyde و کربن دی اکسید تجزیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Regulation of glycolysis The main control step is that catalyzed by PFK but hexokinase and pyruvate kinase are additional control sites.
[ترجمه گوگل]تنظیم گلیکولیز مرحله اصلی کنترل این است که توسط PFK کاتالیز می شود اما هگزوکیناز و پیروات کیناز مکان های کنترل اضافی هستند
[ترجمه ترگمان]تنظیم گام اصلی کنترل این است که کاتالیز شده توسط PFK، اما hexokinase و کیناز kinase، محل های کنترل اضافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنظیم گام اصلی کنترل این است که کاتالیز شده توسط PFK، اما hexokinase و کیناز kinase، محل های کنترل اضافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For example, in glycolysis, glucose phosphate isomerase catalyzes the conversion of glucose 6 - phosphate to fructose 6 - phosphate.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در گلیکولیز، گلوکز فسفات ایزومراز تبدیل گلوکز 6 - فسفات به فروکتوز 6 - فسفات را کاتالیز می کند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، در glycolysis، گلوکز فسفات گلوکز تبدیل گلوکز ۶ - فسفات به فروکتوز ۶ - فسفات را کاتالیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای مثال، در glycolysis، گلوکز فسفات گلوکز تبدیل گلوکز ۶ - فسفات به فروکتوز ۶ - فسفات را کاتالیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Lactate concentrations in whole blood are extremely unstable because of the rapid production and release of lactate by erythrocytes due to glycolysis.
[ترجمه گوگل]غلظت لاکتات در خون کامل به دلیل تولید و آزادسازی سریع لاکتات توسط گلبول های قرمز در اثر گلیکولیز بسیار ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]غلظت های Lactate در کل خون به دلیل تولید سریع و آزاد کردن لاکتات توسط گلبول های قرمز ناشی از glycolysis، به شدت ناپایدار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غلظت های Lactate در کل خون به دلیل تولید سریع و آزاد کردن لاکتات توسط گلبول های قرمز ناشی از glycolysis، به شدت ناپایدار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In working skeletal muscle under anaerobic conditions, glyceraldehyde 3-phosphate is converted to pyruvate (the payoff phase of glycolysis), and the pyruvate is reduced to lactate .
[ترجمه گوگل]در کار عضله اسکلتی تحت شرایط بی هوازی، گلیسرآلدئید 3-فسفات به پیروات (مرحله بازده گلیکولیز) تبدیل می شود و پیروات به لاکتات احیا می شود
[ترجمه ترگمان]در ماهیچه های اسکلتی تحت شرایط بی هوازی، glyceraldehyde ۳ - فسفات به pyruvate (فاز نهایی of)تبدیل می شود و the به lactate کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در ماهیچه های اسکلتی تحت شرایط بی هوازی، glyceraldehyde ۳ - فسفات به pyruvate (فاز نهایی of)تبدیل می شود و the به lactate کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It is also involved in gluconeogenesis, pentose phosphate ways, and it is one of the key enzyme in the organisms with aerobic and anaerobic glycolysis metabolism.
[ترجمه گوگل]همچنین در گلوکونئوژنز، راههای پنتوز فسفات نقش دارد و یکی از آنزیمهای کلیدی در موجودات دارای متابولیسم گلیکولیز هوازی و بیهوازی است
[ترجمه ترگمان]همچنین در gluconeogenesis، pentose فسفات، و آن یکی از آنزیم های کلیدی در the با متابولیسم هوازی aerobic و بی هوازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همچنین در gluconeogenesis، pentose فسفات، و آن یکی از آنزیم های کلیدی در the با متابولیسم هوازی aerobic و بی هوازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Phosphoenolpyruvate (PEP) is one of the two phosphoryl group donors in the synthesis of ATP during glycolysis.
[ترجمه گوگل]فسفونول پیروات (PEP) یکی از دو اهداکننده گروه فسفوریل در سنتز ATP در طی گلیکولیز است
[ترجمه ترگمان]phosphoenolpyruvate (PEP)یکی از the گروه فسفریل در سنتز of در طول glycolysis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]phosphoenolpyruvate (PEP)یکی از the گروه فسفریل در سنتز of در طول glycolysis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The main energy producing pathway in the leucocyte is glycolysis, resulting in lactate production from glucose.
[ترجمه گوگل]مسیر اصلی تولید انرژی در لکوسیت، گلیکولیز است که منجر به تولید لاکتات از گلوکز می شود
[ترجمه ترگمان]مسیر اصلی تولید انرژی در the glycolysis است که منجر به lactate تولید گلوکز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مسیر اصلی تولید انرژی در the glycolysis است که منجر به lactate تولید گلوکز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. This speeds up the onset of rigor mortis by depleting muscle energy (ATP) and rapidly increasing the anaerobic glycolysis that produces lactic acid.
[ترجمه گوگل]این امر با کاهش انرژی عضلانی (ATP) و افزایش سریع گلیکولیز بی هوازی که اسید لاکتیک تولید می کند، شروع بیماری سختی را تسریع می کند
[ترجمه ترگمان]این سرعت باعث بالا رفتن شدت دقت توسط انرژی ماهیچه ها (ATP)می شود و به سرعت the بی هوازی را افزایش می دهد که اسید لاکتیک را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سرعت باعث بالا رفتن شدت دقت توسط انرژی ماهیچه ها (ATP)می شود و به سرعت the بی هوازی را افزایش می دهد که اسید لاکتیک را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید