گِلایسیمیک
- - -
🔸 معادل فارسی
- مربوط به قند خون
- وابسته به گلوکز خون
- در ترکیب ها: �شاخص گلیسمیک� = *Glycaemic Index* → شاخص قند خون
- - -
🔸 تعریف ها
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( پزشکی – اصلی ) :** مربوط به سطح گلوکز ( قند ) در خون.
2. ** ( تغذیه – کاربردی ) :** توصیف اثر غذاها بر میزان قند خون پس از مصرف.
3. ** ( اصطلاح علمی ) :** در ترکیب هایی مثل *glycaemic response* ( پاسخ قند خون ) یا *glycaemic control* ( کنترل قند خون ) .
- - -
🔸 مترادف ها
blood - sugar - related – glucose - related – glycemic ( امریکن اسپِلینگ )
- - -
🔸 مثال ها
- *The glycaemic index measures how quickly foods raise blood sugar. *
شاخص گلیسمیک نشان می دهد غذاها با چه سرعتی قند خون را بالا می برند.
- *Low - glycaemic foods help maintain stable energy levels. *
غذاهای کم گلیسمیک به حفظ سطح انرژی پایدار کمک می کنند.
- *Glycaemic control is essential for people with diabetes. *
کنترل قند خون برای افراد مبتلا به دیابت ضروری است.
- - -
🔸 معادل فارسی
- مربوط به قند خون
- وابسته به گلوکز خون
- در ترکیب ها: �شاخص گلیسمیک� = *Glycaemic Index* → شاخص قند خون
- - -
🔸 تعریف ها
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( پزشکی – اصلی ) :** مربوط به سطح گلوکز ( قند ) در خون.
2. ** ( تغذیه – کاربردی ) :** توصیف اثر غذاها بر میزان قند خون پس از مصرف.
3. ** ( اصطلاح علمی ) :** در ترکیب هایی مثل *glycaemic response* ( پاسخ قند خون ) یا *glycaemic control* ( کنترل قند خون ) .
- - -
🔸 مترادف ها
blood - sugar - related – glucose - related – glycemic ( امریکن اسپِلینگ )
- - -
🔸 مثال ها
شاخص گلیسمیک نشان می دهد غذاها با چه سرعتی قند خون را بالا می برند.
غذاهای کم گلیسمیک به حفظ سطح انرژی پایدار کمک می کنند.
کنترل قند خون برای افراد مبتلا به دیابت ضروری است.