gluttonous

/ˈɡlətənəs//ˈɡlʌtənəs/

معنی: پر خور
معانی دیگر: شکم پرست، حریص

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: gluttonously (adv.)
• : تعریف: inclined to eat excessively; voracious.
متضاد: abstemious
مشابه: greedy, omnivorous, rapacious, voracious

- You'd better hide those doughnuts from my gluttonous roommate!
[ترجمه گوگل] بهتر است آن دونات ها را از هم اتاقی پرخور من پنهان کنی!
[ترجمه ترگمان] بهتره اون دونات ها رو از هم اتاقیم مخفی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He eats because he is gluttonous, not hungry.
[ترجمه keytas] او می خورد چون شکمو است، نه گرسنه
|
[ترجمه گوگل]او غذا می خورد چون پرخور است نه گرسنه
[ترجمه ترگمان]غذا می خورد چون گرسنه است، گرسنه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Now the gluttonous diner has a wide array of eateries from which to choose.
[ترجمه گوگل]اکنون غذاخوری پر خوری دارای طیف گسترده ای از غذاخوری ها است که می توانید از بین آنها انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]اکنون یک رستوران gluttonous مجموعه وسیعی از eateries را دارد که باید انتخاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thank you for making me gluttonous – so that I could enjoy delicious cuisine.
[ترجمه گوگل]از اینکه من را پرخور کردید متشکرم - تا بتوانم از غذاهای خوشمزه لذت ببرم
[ترجمه ترگمان]متشکرم که me را making - به طوری که بتوانم از غذاهای خوش مزه لذت ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I now but gluttonous, how be to return a responsibility?
[ترجمه گوگل]من در حال حاضر اما پرخور، چگونه می توان به بازگشت یک مسئولیت؟
[ترجمه ترگمان]من الان اما \"gluttonous\"، چطور باید مسئولیت رو به عهده بگیرم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The result is, these investor were shared finally gluttonous fill a banquet.
[ترجمه گوگل]نتیجه این است که این سرمایه گذاران در نهایت یک ضیافت پر خوری به اشتراک گذاشته شدند
[ترجمه ترگمان]نتیجه این است که این سرمایه گذار در نهایت برای پر کردن یک مهمانی به اشتراک گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is a gluttonous and lazy guy.
[ترجمه گوگل]او مردی پرخور و تنبل است
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم تنبل و تنبل هستش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Although sometimes very gluttonous, but I ain't a person who squander money like dust.
[ترجمه گوگل]اگرچه گاهی اوقات بسیار پرخور است، اما من آدمی نیستم که پول را مثل خاک هدر بدهم
[ترجمه ترگمان]هرچند گاه بسیار ضعیف است، اما من آدمی نیستم که مثل گرد و خاک پول خرج کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is gluttonous, likes sleeping also likes playing.
[ترجمه گوگل]پرخور است، خوابیدن را دوست دارد بازی کردن را هم دوست دارد
[ترجمه ترگمان]آن gluttonous است، دوست خوابیدن نیز دوست دارد بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is a selfish, gluttonous and lazy person.
[ترجمه گوگل]او فردی خودخواه، پرخور و تنبل است
[ترجمه ترگمان]او یک آدم خودخواه و تنبل و تنبل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are as repelled by money-grabbing, opportunistic plaintiffs as by reckless, gluttonous corporations.
[ترجمه گوگل]آنها به همان اندازه که توسط شرکت های بی پروا و پرخور، توسط شاکیان فرصت طلب و پول خوار دفع می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها به همان اندازه دفع پول، grabbing، plaintiffs opportunistic به عنوان شرکت های reckless و gluttonous هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wanting to eat or drink more than one can reasonably gluttonous.
[ترجمه گوگل]تمایل به خوردن یا نوشیدن بیش از یک نفر می تواند به طور منطقی پر خوری باشد
[ترجمه ترگمان]خواستن و یا نوشیدن بیش از یک نفر می تواند به طور منطقی gluttonous باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Son of man came eating and drinking, and they say, Behold a man gluttonous, and a winebibber, a friend of publicans and sinners.
[ترجمه گوگل]پسر انسان آمد و می خورد و می نوشد و می گویند: اینک مردی پرخور و شرابخوار و دوست باجگیران و گناهکاران
[ترجمه ترگمان]پسر به خوردن و نوشیدن پرداخت، و آن ها می گویند: یک مرد gluttonous، و یک دوست، و گناهکاران را مشاهده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tasting global cate is the greatest cherished desire of gluttonous gens.
[ترجمه گوگل]چشیدن گربه جهانی بزرگترین آرزوی تیره پرخور است
[ترجمه ترگمان]Tasting جهانی بزرگ ترین آرزوی cherished از gens gluttonous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her lunch is fortunately mensal the verdure that go up tastily what salad can be her gluttonous is small " error " adjust slightly.
[ترجمه گوگل]ناهار او خوشبختانه سرسبزی است که با مزه بالا می رود چه سالاد می تواند پرخور او باشد کوچک "خطا" تنظیم کمی
[ترجمه ترگمان]ناهار او خوشبختانه به خاطر verdure است که به tastily تبدیل می شود و سالاد می تواند gluttonous او باشد \"خطای\" کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پر خور (صفت)
stomachy, greedy, voracious, crapulous, gluttonous, edacious, polyphagous

انگلیسی به انگلیسی

• tending to eat and drink to excess, voracious, greedy; having an insatiable appetite (for work, money, etc.)
a gluttonous person eats too much, in a greedy way; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : glutton / gluttony
✅️ صفت ( adjective ) : gluttonous
✅️ قید ( adverb ) : gluttonously
شکمو
Syn: greedy

بپرس