glutton

/ˈɡlʌtn̩//ˈɡlʌtn̩/

معنی: شکم پرست، دله، ادم پر خور
معانی دیگر: آدم پر خور، شکمو، شکمباره، دارای علاقه یا ظرفیت زیاد برای کاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone who eats an excessive amount, or one who both eats and drinks excessively.
مشابه: eater, gobbler, gourmand, hog, pig

- Make sure you take as much meat as you want, or that glutton will take it all for himself.
[ترجمه ناصر نام گر] هرچقدر گوشت که میخوای وردار. . وگرنه اون شکم گنده دیگه نمیذاره چیزی برات بمونه
|
[ترجمه گوگل] اطمینان حاصل کنید که به اندازه ای که می خواهید گوشت بخورید، وگرنه آن پرخور همه آن را برای خودش می گیرد
[ترجمه ترگمان] مطمئن شو که هر قدر دلت خواست گوشت بخور، وگرنه تو همه چیز را از خودت خواهی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: someone who exhibits an unusual readiness to undergo or withstand something, esp. something hard or unpleasant.
مشابه: pushover, sucker

- He seems to be a glutton for her abuse.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد که او برای سوء استفاده او شکم خوار است
[ترجمه ترگمان] به نظر می آید که برای سواستفاده از او خیلی تنبل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he is a glutton
او شکمو است.

2. he is a glutton for punishment
هر چه تنبیهش بکنی کم اش است.

3. he is a glutton for work
در کار کردن حریص است.

4. She's a glutton for work . She stays late every evening.
[ترجمه Sheen] او به کار اعتیاد دارد . او هر شب تا دیر وقت ( سر کار ) می ماند
|
[ترجمه گوگل]او برای کار پرخور است او هر شب دیر می ماند
[ترجمه ترگمان]برای کار پرخوری است هر شب دیر می مونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You've eaten the whole pie, you glutton!
[ترجمه گوگل]تو کل پای را خوردی ای پرخور!
[ترجمه ترگمان]تو تمام کره را خوردی، تو خیلی تنبل هستی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sophie is a glutton for books.
[ترجمه گوگل]سوفی پرخور کتاب است
[ترجمه ترگمان]سوفی برای کتاب ها تشنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's a real glutton for punishment, taking on all that extra work without getting paid for it.
[ترجمه گوگل]او یک پرخور واقعی برای تنبیه است و تمام کارهای اضافی را بدون دریافت دستمزد انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]برای تنبیه آماده است و این همه کار اضافی را بدون پرداخت پول می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was a glutton for hard work.
[ترجمه فاطمه] آدم حریصی هست برای سخت کار کردن
|
[ترجمه گوگل]او برای کار سخت پرخور بود
[ترجمه ترگمان]برای کار سخت glutton بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The transformation from faithful guard-dog to quivering glutton was almost instantaneous.
[ترجمه گوگل]تبدیل از سگ نگهبان وفادار به شکم پرست تقریباً آنی بود
[ترجمه ترگمان]تغییر شکل از سگ وفادار به شدت ناگهانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Talk about a glutton for punishment.
[ترجمه گوگل]در مورد یک پرخور برای تنبیه صحبت کنید
[ترجمه ترگمان] عاشق تنبیه شدن برای تنبیه شدنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Steve Jobs is obviously a glutton for punishment.
[ترجمه گوگل]واضح است که استیو جابز برای تنبیه پرخور است
[ترجمه ترگمان]استیو جابز بسیار شکم پرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A glutton for punishment that man.
[ترجمه گوگل]یک پرخور برای مجازات آن مرد
[ترجمه ترگمان]عجب تنبیهی برای تنبیه این مرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Glen Grimm grinned grimly at the green, gloomy glutton.
[ترجمه گوگل]گلن گریم پوزخندی تلخ به پرخور سبز و غمگین زد
[ترجمه ترگمان]گلن گریم ویگ با ترشرویی به the سبز و عبوس لبخندی زد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A greedy person, a glutton w ho looks the part, big belly and all.
[ترجمه گوگل]یک فرد حریص، یک آدم پرخور که به نظر می رسد قسمت، شکم بزرگ و همه
[ترجمه ترگمان]آدم حریص و آزمند آن قسمت شکم بزرگ، شکم بزرگ و همه چیز را نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Indeed, this child is a glutton.
[ترجمه گوگل]به راستی که این کودک پرخور است
[ترجمه ترگمان]در واقع، این بچه آدم شکم پرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکم پرست (اسم)
epicure, gourmand, glutton

دله (اسم)
scab, glutton, marten, mean glutton

ادم پر خور (اسم)
glutton

انگلیسی به انگلیسی

• overeater, one who eats and drinks to excess; one who has an insatiable appetite (for work, money, etc.)
a glutton is a greedy person who eats too much.
if someone keeps having or doing something which you consider undesirable, you can say that they are a glutton for it.

پیشنهاد کاربران

گامبالو
ادم پر خور، شکم پرست، دله. به اصطلاح آدم لاشخور و مفت خور
شکم چران
معادل فارسی:
شکم تغار
معادل کُردی:
که ر خۆر - کَرْ خُرْ -
ترجمه ی واژه به واژه:
کسی که - با عرض معذرت - قد یه خر میخوره
کنایه از پرخوری بی حد و حصر
glutton
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : glutton / gluttony
✅️ صفت ( adjective ) : gluttonous
✅️ قید ( adverb ) : gluttonously
شکمو ، شکم پرست ، پرخور
. My brother is more overweight than me because he is a very glutton
Be a glutton for punishment
کسی که سرش درد می کنه واسه کارای سخت

بپرس