• (1)تعریف: someone who eats an excessive amount, or one who both eats and drinks excessively. • مشابه: eater, gobbler, gourmand, hog, pig
- Make sure you take as much meat as you want, or that glutton will take it all for himself.
[ترجمه ناصر نام گر] هرچقدر گوشت که میخوای وردار. . وگرنه اون شکم گنده دیگه نمیذاره چیزی برات بمونه
|
[ترجمه گوگل] اطمینان حاصل کنید که به اندازه ای که می خواهید گوشت بخورید، وگرنه آن پرخور همه آن را برای خودش می گیرد [ترجمه ترگمان] مطمئن شو که هر قدر دلت خواست گوشت بخور، وگرنه تو همه چیز را از خودت خواهی گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: someone who exhibits an unusual readiness to undergo or withstand something, esp. something hard or unpleasant. • مشابه: pushover, sucker
- He seems to be a glutton for her abuse.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد که او برای سوء استفاده او شکم خوار است [ترجمه ترگمان] به نظر می آید که برای سواستفاده از او خیلی تنبل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. he is a glutton
او شکمو است.
2. he is a glutton for punishment
هر چه تنبیهش بکنی کم اش است.
3. he is a glutton for work
در کار کردن حریص است.
4. She's a glutton for work . She stays late every evening.
[ترجمه Sheen] او به کار اعتیاد دارد . او هر شب تا دیر وقت ( سر کار ) می ماند
|
[ترجمه گوگل]او برای کار پرخور است او هر شب دیر می ماند [ترجمه ترگمان]برای کار پرخوری است هر شب دیر می مونه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You've eaten the whole pie, you glutton!
[ترجمه گوگل]تو کل پای را خوردی ای پرخور! [ترجمه ترگمان]تو تمام کره را خوردی، تو خیلی تنبل هستی! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Sophie is a glutton for books.
[ترجمه گوگل]سوفی پرخور کتاب است [ترجمه ترگمان]سوفی برای کتاب ها تشنه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He's a real glutton for punishment, taking on all that extra work without getting paid for it.
[ترجمه گوگل]او یک پرخور واقعی برای تنبیه است و تمام کارهای اضافی را بدون دریافت دستمزد انجام می دهد [ترجمه ترگمان]برای تنبیه آماده است و این همه کار اضافی را بدون پرداخت پول می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was a glutton for hard work.
[ترجمه فاطمه] آدم حریصی هست برای سخت کار کردن
|
[ترجمه گوگل]او برای کار سخت پرخور بود [ترجمه ترگمان]برای کار سخت glutton بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The transformation from faithful guard-dog to quivering glutton was almost instantaneous.
[ترجمه گوگل]تبدیل از سگ نگهبان وفادار به شکم پرست تقریباً آنی بود [ترجمه ترگمان]تغییر شکل از سگ وفادار به شدت ناگهانی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Talk about a glutton for punishment.
[ترجمه گوگل]در مورد یک پرخور برای تنبیه صحبت کنید [ترجمه ترگمان] عاشق تنبیه شدن برای تنبیه شدنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Steve Jobs is obviously a glutton for punishment.
[ترجمه گوگل]واضح است که استیو جابز برای تنبیه پرخور است [ترجمه ترگمان]استیو جابز بسیار شکم پرست است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A glutton for punishment that man.
[ترجمه گوگل]یک پرخور برای مجازات آن مرد [ترجمه ترگمان]عجب تنبیهی برای تنبیه این مرد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Glen Grimm grinned grimly at the green, gloomy glutton.
[ترجمه گوگل]گلن گریم پوزخندی تلخ به پرخور سبز و غمگین زد [ترجمه ترگمان]گلن گریم ویگ با ترشرویی به the سبز و عبوس لبخندی زد و گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A greedy person, a glutton w ho looks the part, big belly and all.
[ترجمه گوگل]یک فرد حریص، یک آدم پرخور که به نظر می رسد قسمت، شکم بزرگ و همه [ترجمه ترگمان]آدم حریص و آزمند آن قسمت شکم بزرگ، شکم بزرگ و همه چیز را نگاه می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Indeed, this child is a glutton.
[ترجمه گوگل]به راستی که این کودک پرخور است [ترجمه ترگمان]در واقع، این بچه آدم شکم پرست است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
شکم پرست (اسم)
epicure, gourmand, glutton
دله (اسم)
scab, glutton, marten, mean glutton
ادم پر خور (اسم)
glutton
انگلیسی به انگلیسی
• overeater, one who eats and drinks to excess; one who has an insatiable appetite (for work, money, etc.) a glutton is a greedy person who eats too much. if someone keeps having or doing something which you consider undesirable, you can say that they are a glutton for it.
پیشنهاد کاربران
گامبالو
ادم پر خور، شکم پرست، دله. به اصطلاح آدم لاشخور و مفت خور
شکم چران
معادل فارسی: شکم تغار معادل کُردی: که ر خۆر - کَرْ خُرْ - ترجمه ی واژه به واژه: کسی که - با عرض معذرت - قد یه خر میخوره کنایه از پرخوری بی حد و حصر