1. he glued together layers of wood and held them in a clamp to dry
لایه های چوب را به هم چسب زد و در قید گذاشت تا خشک شود.
2. the two pieces of wood were glued fast
دو قطعه چوب محکم به هم چسبانده شده بودند.
3. I glued a piece of wood on to the metal.
[ترجمه گوگل]یک تکه چوب را روی فلز چسباندم
[ترجمه ترگمان]یک تکه چوب را به فلز چسباندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک تکه چوب را به فلز چسباندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He glued the cover to the book.
[ترجمه گوگل]جلد کتاب را چسباند
[ترجمه ترگمان]او جلد کتاب را به کتاب چسباند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او جلد کتاب را به کتاب چسباند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The sheets are glued together with strong adhesive.
[ترجمه گوگل]ورق ها با چسب قوی به هم چسبانده می شوند
[ترجمه ترگمان]ورقه ها با چسب محکم به هم چسبیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ورقه ها با چسب محکم به هم چسبیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He glued it to the table.
[ترجمه گوگل]آن را به میز چسباند
[ترجمه ترگمان]آن را به میز چسباند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن را به میز چسباند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The box has been glued on.
[ترجمه ااا] روی جبه چسبانده بود|
[ترجمه گوگل]روی جعبه چسب زده شده است[ترجمه ترگمان]جعبه به آن چسبیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She glued the two pieces of cardboard together.
[ترجمه گوگل]دو تکه مقوا را به هم چسباند
[ترجمه ترگمان]او دو تکه مقوا را به هم چسبانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او دو تکه مقوا را به هم چسبانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He is glued to the television.
[ترجمه گوگل]او به تلویزیون چسبیده است
[ترجمه ترگمان]او به تلویزیون چسبیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به تلویزیون چسبیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We were glued to the television watching the election results come in.
[ترجمه گوگل]ما به تلویزیون چسبیده بودیم و نتایج انتخابات را تماشا می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما به تلویزیون خیره شده بودیم و شاهد نتایج انتخابات بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما به تلویزیون خیره شده بودیم و شاهد نتایج انتخابات بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Someone's glued this coin to the table!
[ترجمه گوگل]یکی این سکه را به میز چسباند!
[ترجمه ترگمان]یک نفر این سکه را به میز چسبانده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک نفر این سکه را به میز چسبانده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Millions of viewers will be glued to their sets for this match.
[ترجمه گوگل]میلیون ها بیننده برای این مسابقه به مجموعه های خود می چسبند
[ترجمه ترگمان]میلیون ها بیننده برای این مسابقه به مجموعه های خود چسبیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میلیون ها بیننده برای این مسابقه به مجموعه های خود چسبیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The carpenter glued two pieces of wood together.
[ترجمه گوگل]نجار دو تکه چوب را به هم چسباند
[ترجمه ترگمان]نجار دو تکه چوب را به هم چسبانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نجار دو تکه چوب را به هم چسبانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Make sure the stamp is properly glued to the envelope.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که تمبر به درستی به پاکت چسبانده شده است
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که مهر به درستی به پاکت چسبانده شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که مهر به درستی به پاکت چسبانده شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید