1. a glossary of nautical terms
واژنامه ی لغات ناویانی
2. All capitalized words are explained in the glossary.
 [ترجمه گوگل]تمام کلمات با حروف بزرگ در واژه نامه توضیح داده شده است 
[ترجمه ترگمان]همه کلمات با حروف بزرگ در واژه نامه توضیح داده می شوند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. The text is supplemented by an adequate glossary.
 [ترجمه گوگل]متن با یک واژه نامه کافی تکمیل شده است 
[ترجمه ترگمان]متن با واژه نامه کافی تکمیل می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Adjustment has replaced Development in the glossary of the International set.
 [ترجمه گوگل]Adjustment جایگزین توسعه در واژه نامه مجموعه بین المللی شده است 
[ترجمه ترگمان]سازگاری با glossary از مجموعه بین المللی جایگزین شده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. The glossary of terms on the inside back cover provides definitions of reserves categories.
 [ترجمه گوگل]واژه نامه اصطلاحات روی جلد پشتی تعاریفی از دسته های ذخیره ارائه می دهد 
[ترجمه ترگمان]واژه نامه اصطلاحات درون پوشش پشتی، تعاریف دسته بندی ذخایر را ارایه می دهد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. There is also a glossary of terms frequently used within the theoretical debates.
 [ترجمه گوگل]همچنین واژه نامه ای از اصطلاحات وجود دارد که اغلب در بحث های نظری استفاده می شود 
[ترجمه ترگمان]همچنین a از عبارات مکررا در مباحثات نظری مورد استفاده قرار می گیرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. A selective glossary of terms relating to credit finance documents appears in Appendix
 [ترجمه گوگل]یک واژه نامه انتخابی از اصطلاحات مربوط به اسناد مالی اعتباری در ضمیمه ظاهر می شود 
[ترجمه ترگمان]واژه نامه انتخابی از اصطلاحات مربوط به اسناد مالی اعتباری در پیوست آمده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. If punishment is assimilated into the probation glossary it will inevitably influence the sort of practice the Service undertakes.
 [ترجمه گوگل]اگر مجازات در فرهنگ لغات مشروط ادغام شود، ناگزیر بر نوع عملکرد سرویس تأثیر می گذارد 
[ترجمه ترگمان]اگر مجازات در دوره مشروط همسان شود، بدون شک این امر بر نوع عملی که سرویس آن را به عهده می گیرد، تاثیر خواهد گذاشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. The book contains a comprehensive glossary of the computer terms covered and there is also a complete Answer Book.
 [ترجمه گوگل]این کتاب شامل یک فرهنگ لغت جامع از اصطلاحات رایانه ای است که شامل آن می شود و همچنین یک کتاب پاسخ کامل نیز وجود دارد 
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل واژه نامه جامع از اصطلاحات کامپیوتر است و همچنین یک کتاب پاسخ کامل نیز وجود دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
 [ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! 
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Glossary of popular terms Ball: called by the umpire when a pitch misses the strike zone.
 [ترجمه گوگل]واژه نامه اصطلاحات پرطرفدار توپ: زمانی که یک زمین از ناحیه ضربه نخورد توسط داور فراخوانده می شود 
[ترجمه ترگمان]واژه نامه اصطلاحات عمومی: داور زمانی داور نامیده می شود که یک گام در ناحیه ضربه نادیده گرفته می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. An unusual feature is the very lengthy glossary running to 37 pages for 46 terms.
 [ترجمه گوگل]یک ویژگی غیرمعمول، واژه نامه بسیار طولانی است که در 37 صفحه برای 46 عبارت است 
[ترجمه ترگمان]یک ویژگی غیر معمول، واژه نامه طولانی است که برای ۴۶ صفحه به مدت ۴۶ صفحه اجرا می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. There is also a wine list manager, cooking glossary, substitutions guide and a seasonings guide.
 [ترجمه گوگل]همچنین یک مدیر فهرست شراب، واژه نامه آشپزی، راهنمای جایگزینی و راهنمای چاشنی وجود دارد 
[ترجمه ترگمان]همچنین یک مدیر فهرست شراب، واژه نامه آشپزی، راهنمای substitutions و یک راهنمای seasonings وجود دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. Happy Market, a glossary with color images of essential ingredients.
 [ترجمه گوگل]بازار شاد، واژه نامه ای با تصاویر رنگی از مواد ضروری 
[ترجمه ترگمان]بازار شاد، یک واژه نامه با تصاویر رنگی از مواد اولیه ضروری 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. Glossary Fillings Bonded polyester: polyester fibre, coated with resin and bonded flat.
 [ترجمه گوگل]واژه نامه پر کردن پلی استر پیوندی: الیاف پلی استر، پوشش داده شده با رزین و چسبانده شده تخت 
[ترجمه ترگمان]Glossary fillings پلی استر: الیاف پلی استر، پوشیده شده با رزین و تخت اتصال یافته 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید