glorified

/ˈɡlɔːrəˌfaɪd//ˈɡlɔːrɪfaɪd/

(verb transitive) تجلیل یافته، مجلل

جمله های نمونه

1. he glorified his own past
او گذشته ی خود را مهم جلوه می داد.

2. they glorified god and served mankind
آنان خدا را حمد و نیایش کردند و به خدمت خلق پرداختند.

3. I didn't like the way the film glorified war/violence.
[ترجمه گوگل]من از روشی که فیلم جنگ/خشونت را تجلیل می‌کرد خوشم نیامد
[ترجمه ترگمان]من از طرز فیلمی که جنگ \/ خشونت را جشن گرفته بود خوشم نیامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many bosses view secretaries as no more than glorified typists.
[ترجمه گوگل]بسیاری از رؤسا منشی ها را چیزی جز تایپیست های ستوده نمی دانند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از روسا، دبیران را بیشتر از typists مورد نظر می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's no more than a glorified accountant.
[ترجمه گوگل]او چیزی بیش از یک حسابدار با جلال نیست
[ترجمه ترگمان]او بیش از یک حسابدار مجلل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The author glorified the life of the peasants.
[ترجمه گوگل]نویسنده زندگی دهقانان را تجلیل کرد
[ترجمه ترگمان]نویسنده زندگی دهقانان را مورد تجلیل قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's not a house but a glorified hut.
[ترجمه گوگل]این یک خانه نیست بلکه یک کلبه با شکوه است
[ترجمه ترگمان]این یک خانه نیست، بلکه یک کلبه glorified است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The meetings are not meant to serve as glorified works councils, hammering out grand agreements on petty feuds.
[ترجمه گوگل]قرار نیست این جلسات به عنوان شوراهای کاری تجلیل شده عمل کنند و توافقات بزرگی را در مورد دشمنی های کوچک امضا کنند
[ترجمه ترگمان]قرار نیست این جلسات به عنوان یک شورای عالی مورد تجلیل عمل کنند و بر سر دشمنی های بی اهمیت به توافق برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And that there is more to entertainment than glorified karaoke.
[ترجمه گوگل]و اینکه سرگرمی بیشتر از کارائوکه تجلیل شده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و این بیشتر برای سرگرمی است تا karaoke که از آن ها تجلیل به عمل می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The emperor's achievements were glorified in numerous poems.
[ترجمه گوگل]دستاوردهای امپراتور در اشعار متعددی تجلیل شد
[ترجمه ترگمان]دستاوردهای امپراطور در اشعار متعدد مورد تجلیل قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No-one spoke for five minutes as they both glorified in the sun and the light fresh breeze.
[ترجمه گوگل]هیچ کس به مدت پنج دقیقه صحبت نکرد، زیرا هر دو زیر نور خورشید و نسیم تازه تمجید می کردند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس حتی پنج دقیقه حرف نمی زد که هر دو در نور خورشید می درخشیدند و نسیم خنکی می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Everything about the industry glorified waste.
[ترجمه گوگل]همه چیز در مورد صنعت زباله را تحسین می کند
[ترجمه ترگمان]همه چیز در مورد صنعت زباله مورد توجه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their bosses view them as no more than glorified typists and they are denied career opportunities.
[ترجمه گوگل]رؤسای آنها آنها را چیزی بیش از تایپیست ستوده می بینند و از فرصت های شغلی محروم می شوند
[ترجمه ترگمان]روسای آن ها آن ها را بیش از typists مورد توجه قرار نمی دهند و از فرصت های شغلی محروم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The main characters are all glorified psychopaths, with little to choose between hero or villain in terms of basic humanity.
[ترجمه گوگل]شخصیت‌های اصلی همگی سایکوپات‌های ستایش‌شده‌اند و از نظر انسانیت ابتدایی بین قهرمان یا شرور نمی‌توان انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]شخصیت های اصلی همه مورد تجلیل قرار می گیرند، با کمی انتخاب میان قهرمان یا جنایتکار از نظر انسانیت پایه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sunset glorified the valley.
[ترجمه گوگل]غروب دره را شکوهمند کرد
[ترجمه ترگمان]غروب آفتاب را جشن گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• praised; splendid; admired; worshipped; made glorious
you use glorified to say that something is not really any more important or impressive than its name suggests. for example, if you describe a lake as a glorified pond, you mean that it is really no bigger than a pond.

پیشنهاد کاربران

به نقل از هزاره:
زیادی مهم شده، با اسم دهن پرکن
باکلاس
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : glorify
✅️ اسم ( noun ) : glory / glorification
✅️ صفت ( adjective ) : glorious / glorified
✅️ قید ( adverb ) : gloriously
سر بلند ، سر افراز ، مفتخر
مُنَزَّه
بزک شده
ستودنی، مشهور

بپرس