glooming


اخم، سیمای عبوس

جمله های نمونه

1. Have no doubts because of trouble nor be thou discomtited; for the water of life's fountain springeth from a gloom bed.
[ترجمه گوگل]از گرفتاری شک نکن و مضطرب نشو زیرا آب چشمه حیات از بستری تاریک سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی نیست، به خاطر دردسر و هم بودن تو، چون آب چشمه زندگی در بس تر تاریکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the gathering gloom it was hard to see anythingdistinctly.
[ترجمه گوگل]در تاریکی تجمع، به سختی می شد چیزی را به وضوح دید
[ترجمه ترگمان]در تاریکی فزاینده، دیدن anythingdistinctly سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the gathering gloom it was difficult to see anything distinctly.
[ترجمه گوگل]در تاریکی تجمع به سختی می شد چیزی را مشخص کرد
[ترجمه ترگمان]در تاریکی فزاینده، دیدن چیزی واضح تر از آن بود که بتوان آن را تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He remained sunk in gloom for several days.
[ترجمه گوگل]او چندین روز در تاریکی غرق شد
[ترجمه ترگمان]چندین روز در تاریکی فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the gloom I could only just discern the outline of a building.
[ترجمه گوگل]در تاریکی فقط می توانستم طرح کلی یک ساختمان را تشخیص دهم
[ترجمه ترگمان]در تاریکی فقط می توانستم طرح یک ساختمان را تشخیص دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her face was barely discernible in the gloom.
[ترجمه گوگل]چهره او در تاریکی به سختی قابل تشخیص بود
[ترجمه ترگمان]چهره اش در تاریکی به سختی قابل تشخیص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An air of gloom and despondency settled over the household.
[ترجمه گوگل]هوای تاریکی و ناامیدی در خانه نشست
[ترجمه ترگمان]در این خانه هوا تاریک و تیره و تیره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The stock market shrugged off the economic gloom and rose by 5%.
[ترجمه گوگل]بازار سهام از تیرگی اقتصادی دور شد و 5 درصد رشد کرد
[ترجمه ترگمان]بازار سهام شانه بالا انداخت و ۵ % افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her mood could swing rapidly from gloom to exhilaration.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی او می توانست به سرعت از تاریکی به شادی تغییر کند
[ترجمه ترگمان]روحیه او به سرعت از تاریکی به وجد می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The gloom deepened as the election results came in.
[ترجمه گوگل]با آمدن نتایج انتخابات، تاریکی عمیق تر شد
[ترجمه ترگمان]با فرا رسیدن نتایج انتخابات، افسردگی عمیق تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the gloom of the thick forest, they nearly lost their way.
[ترجمه گوگل]در تاریکی جنگل انبوه، نزدیک بود راه خود را گم کنند
[ترجمه ترگمان]در تاریکی جنگل انبوه، نزدیک بود راهشان را گم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The death of our beloved premier cast a gloom over the whole country.
[ترجمه گوگل]درگذشت نخست وزیر عزیزمان سراسر کشور را غمگین کرد
[ترجمه ترگمان]مرگ نخست وزیر محبوب ما سراسر کشور را تیره و تار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bergman's films are often full of gloom and despair.
[ترجمه گوگل]فیلم های برگمان اغلب مملو از تیرگی و ناامیدی است
[ترجمه ترگمان]فیلم های Bergman اغلب مملو از افسردگی و ناامیدی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The conference begins this week against a backdrop of unmitigated gloom.
[ترجمه گوگل]کنفرانس این هفته در پس زمینه ای از تاریکی بی پایان آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس این هفته در مقابل پیش زمینه ای از افسردگی کامل آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس