gloominess


تیرگی، تاریکی، افسردگی

جمله های نمونه

1. He would laugh her out of her gloominess.
[ترجمه گوگل]از دلتنگی اش می خندید
[ترجمه ترگمان]او به خاطر gloominess او را به خنده می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Strips of fluorescent lights struggled against the gloominess of the space.
[ترجمه گوگل]نوارهایی از چراغ های فلورسنت با تاریکی فضا مبارزه می کردند
[ترجمه ترگمان]نور چراغ های فلورسنت روی تیرگی فضا مبارزه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We ourselves are responsible for our self-defined gloominess .
[ترجمه گوگل]ما خودمان مسئول غمگینی خودمان هستیم
[ترجمه ترگمان]ما خود مسئول گرفتگی خاص خود هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Darker purples can conjure gloominess and sadness.
[ترجمه گوگل]بنفش‌های تیره‌تر می‌توانند غم و اندوه را تداعی کنند
[ترجمه ترگمان]بنفش تیره تر می توانند دل تنگ کننده و دل تنگ کننده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ur heavy breathing in the gloominess is familiar with the early morning lane's fog.
[ترجمه گوگل]نفس های سنگین تو در تاریکی با مه صبحگاهی لاین آشناست
[ترجمه ترگمان]با نفس های سنگین، در تاریکی، با مه صبحگاهی بسیار آشنا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Feelings of depression or gloominess result from a lack of self confidence.
[ترجمه گوگل]احساس افسردگی یا غمگینی ناشی از کمبود اعتماد به نفس است
[ترجمه ترگمان]احساس افسردگی و یا اندوه ناشی از عدم اعتماد به نفس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While cheerfulness fosters creativity, gloominess breeds attentiveness and careful thinking, Professor Joe Forgas told Australian Science Magazine.
[ترجمه گوگل]پروفسور جو فورگاس به مجله ساینس استرالیا گفت در حالی که نشاط خلاقیت را تقویت می کند، غمگینی باعث توجه و تفکر دقیق می شود
[ترجمه ترگمان]پروفسور جو Forgas به مجله علوم استرالیا گفت که وقتی شادی باعث پرورش خلاقیت می شود، دل تنگ کننده و تفکر دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Aerobic exercise can ease the gloominess of depression, reduce the tension associated with anxiety and promote relaxation.
[ترجمه گوگل]ورزش هوازی می‌تواند تیرگی افسردگی را کاهش دهد، تنش مرتبط با اضطراب را کاهش دهد و آرامش را تقویت کند
[ترجمه ترگمان]ورزش Aerobic می تواند به تیرگی افسردگی غلبه کند و تنش مربوط به اضطراب را کاهش داده و آرامش را ارتقا دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Despite its gloominess, "How We Die" was a huge success, because it addressed with excruciating honesty mankind's greatest fear.
[ترجمه گوگل]«چگونه می میریم» علیرغم تیره و تار بودن، موفقیت بزرگی بود، زیرا با صداقت طاقت فرسا به بزرگترین ترس بشر پرداخت
[ترجمه ترگمان]علی رغم اندوه آن، \"چگونگی مردن\" یک موفقیت بزرگ بود، زیرا آن را با صداقت شدید و بزرگ ترین ترس بشر مورد خطاب قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gloominess is the patent of beautiful girls.
[ترجمه گوگل]غم و اندوه حق ثبت دختران زیباست
[ترجمه ترگمان]gloominess، حق انتخاب دختران زیبا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What They Do - They contain magnesium which aids in fighting gloominess, misery and confused states of mind.
[ترجمه گوگل]کاری که آنها انجام می دهند - حاوی منیزیم هستند که به مبارزه با تیرگی، بدبختی و حالات آشفته ذهن کمک می کند
[ترجمه ترگمان]آن ها چه کار می کنند: آن ها حاوی منیزیم هستند که به مبارزه با تیرگی، بدبختی و حالت های آشفته ذهن کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fortunately, friends always bringing me the rain that washes the machine, which perfectly operate loneliness and generate fulfilling, washing away the gloominess of continuous working.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، دوستان همیشه بارانی را برای من می آورند که ماشین را می شویند، که کاملاً تنهایی را به کار می اندازد و رضایت را ایجاد می کند و تیرگی کار مداوم را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، دوستان همیشه باران را می آورند که ماشین را می شوید، که تنهایی را می شوید و ارضا کننده را انجام می دهد، و تیرگی کار مداوم را می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I've never understood why anyone would want to spread misery and gloominess.
[ترجمه گوگل]من هرگز نفهمیدم که چرا کسی بخواهد بدبختی و بدبختی را گسترش دهد
[ترجمه ترگمان]تا به حال درک نکرده بودم که چرا کسی دلش می خواهد بینوایی و گرفتگی را گسترش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Symbolises: conservativeness, security, maturity and reliability, but it can also signify gloominess and sadness.
[ترجمه گوگل]نمادها: محافظه کاری، امنیت، بلوغ و قابل اعتماد بودن، اما همچنین می تواند نشان دهنده غم و اندوه باشد
[ترجمه ترگمان]symbolises: conservativeness، امنیت، بلوغ و قابلیت اطمینان، اما همچنین می تواند به تیرگی و اندوه نیز دلالت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• dimness, darkness; greyness; sadness, depression, melancholy

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : gloom / gloominess
✅️ صفت ( adjective ) : gloomy
✅️ قید ( adverb ) : gloomily

بپرس