دیکشنری
مترجم
بپرس
glomerate
/ˈɡlɑːmərɪt/
/ˈɡlɒmərɪt/
معنی
: کلوخه شده
معانی دیگر
: توده، انباشته، توده ی گرد، گرد انباشت، مجتمع، هم خوشه، هم افزود، agglomerate اختلاط
دنبال کنید
بررسی کلمه
صفت
( adjective )
• :
تعریف:
formed into a tight, rounded mass.
مترادف ها
کلوخه شده
(صفت)
conglomerate, glomerate
انگلیسی به انگلیسی
• rolled up; clustered; gathered into a ball
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها