globular

/ˈɡlɑːbjələr//ˈɡlɒbjʊlə/

معنی: گرد، کروی، گوی مانند، گلبولوار
معانی دیگر: گویچه ای، توپ مانند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: globularly (adv.), globularity (n.)
(1) تعریف: in the shape of a globe or globule; spherical.
مشابه: global

(2) تعریف: containing or consisting of globules.

(3) تعریف: worldwide or global.

جمله های نمونه

1. globular cluster
خوشه ی کروی

2. The globular seed capsule contains numerous small seeds.
[ترجمه دست گرد] معنی کلمه دست گرد در زبان باستان ایران
|
[ترجمه گوگل]کپسول دانه کروی حاوی تعداد زیادی دانه کوچک است
[ترجمه ترگمان]کپسول دانه کروی حاوی دانه های کوچک متعددی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The plant has distinctive globular flowers.
[ترجمه گوگل]این گیاه دارای گل های کروی متمایز است
[ترجمه ترگمان]این گیاه دارای گله ای globular متمایز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They can also be distinguished by their almost globular shape and the long protruding remnant of the style sticking out on top.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین می توانند با شکل تقریباً کروی خود و بقایای بیرون زده طولانی از سبک که در بالای آن قرار دارند متمایز شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها هم چنین می توانند با شکل کروی خود و باقیمانده برجسته سبک بیرون زده در بالا تشخیص داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The globular star clusters that surround the Milky Way also seem to come in two age groups.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که خوشه های ستاره ای کروی که راه شیری را احاطه کرده اند نیز در دو گروه سنی قرار دارند
[ترجمه ترگمان]خوشه های ستاره ای globular که کهکشان راه شیری را احاطه کرده اند نیز به نظر می رسد که در دو گروه سنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The globular cluster M53 is in the same field as Alpha.
[ترجمه گوگل]خوشه کروی M53 در همان میدان آلفا است
[ترجمه ترگمان]خوشه کروی M۵۳ در یک میدان به نام Alpha قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pieces of the globular bodies of eighteenth century wine bottles were unearthed.
[ترجمه گوگل]تکه‌هایی از بدنه‌های کروی بطری‌های شراب قرن هجدهم کشف شد
[ترجمه ترگمان]قطعه هایی از بدن های globular در بطری های شراب قرن هیجدهم، از زیر خاک بیرون کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Clusters, both open and globular, abound.
[ترجمه گوگل]خوشه ها، هم باز و هم کروی، فراوانند
[ترجمه ترگمان]Clusters، هر دو باز و globular فراوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Species forming a short globular rhizome are pulled up and left floating in a well lighted tank.
[ترجمه گوگل]گونه هایی که یک ریزوم کروی کوتاه را تشکیل می دهند به سمت بالا کشیده می شوند و در یک مخزن با نور خوب شناور می شوند
[ترجمه ترگمان]گونه هایی که یک rhizome کروی کوتاه تشکیل می دهند به سمت بالا کشیده می شوند و در یک مخزن بسیار روشن شناور می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can conceive of globular protein molecules folding from chains of left- and right-handed amino acids but not helical protein molecules.
[ترجمه گوگل]شما می توانید مولکول های پروتئین کروی را تصور کنید که از زنجیره های آمینو اسیدهای چپ و راست تا می شوند، اما مولکول های پروتئین مارپیچ نیستند
[ترجمه ترگمان]شما می توانید مولکول های پروتئینی کروی را تصور کنید که از زنجیره های آمینو اسید چپ و راست به دست می آیند اما مولکول های پروتئینی مارپیچی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Directly ahead you see a huge, globular molecule the size of a two-car garage.
[ترجمه گوگل]درست جلوتر، یک مولکول بزرگ و کروی به اندازه یک گاراژ دو ماشین را می بینید
[ترجمه ترگمان]بعد از آن یک مولکول بزرگ و globular را به اندازه یک گاراژ دو ماشین می بینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Serpens contains a prominent globular cluster, M which is not far below naked-eye visibility.
[ترجمه گوگل]مارها شامل یک خوشه کروی برجسته، M است که خیلی کمتر از دید با چشم غیر مسلح نیست
[ترجمه ترگمان]Serpens شامل یک خوشه کروی معروف است که در فاصله ای کم تر از دید غیر مسلح قرار ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The highly conserved globular domain is essential for the binding of H1 to the nucleosome.
[ترجمه گوگل]دامنه کروی بسیار حفاظت شده برای اتصال H1 به نوکلئوزوم ضروری است
[ترجمه ترگمان]دامنه globular به شدت حفاظت شده برای اتصال H۱ به the ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A globular volume of gas will seem to have a hot shot at its center.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد یک حجم کروی گاز دارای یک شات داغ در مرکز خود باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که یک حجم globular از گاز در مرکز آن یک گلوله گرم داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Smaller groups of stars called globular clusters often surround spiral galaxies.
[ترجمه گوگل]گروه های کوچک تری از ستارگان به نام خوشه های کروی اغلب کهکشان های مارپیچی را احاطه کرده اند
[ترجمه ترگمان]گروه های کوچک تر از ستارگان به نام خوشه های کروی اغلب کهکشان های حلزونی را احاطه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرد (صفت)
round, orbicular, terete, globular

کروی (صفت)
spherical, orbicular, global, globular, spheral

گوی مانند (صفت)
spherical, globular

گلبولوار (صفت)
globular

تخصصی

[عمران و معماری] گلبولی - گوی سان
[ریاضیات] گوی مانند، کروی

انگلیسی به انگلیسی

• round; shaped like a globe; drop-like
something that is globular is round like a ball; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : globalize
✅️ اسم ( noun ) : globe / globalization / globular
✅️ صفت ( adjective ) : global / globular
✅️ قید ( adverb ) : globally

بپرس