globose

/ˈɡloʊboʊs//ˈɡləʊbəʊs/

کروی شکل، گوی مانند، توپچه مانند، تقریبا گردیاکروی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: shaped like a globe; globular; globoid.

جمله های نمونه

1. Utricles thinly walled, ovoid or globose, dehiscent by lid.
[ترجمه گوگل]مجراها با دیواره نازک، بیضی یا کروی شکل، با درپوش جدا می شوند
[ترجمه ترگمان]Utricles، walled، ovoid یا globose، در آن سرپوش گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As the progressively subsidise of globose lock, of collect switch, adornment and handle three-in-one function hold hand lock becomes the fashionable lock in living in adornment.
[ترجمه گوگل]همانطور که یارانه تدریجی قفل کروی، سوئیچ جمع آوری، تزئینات و دستگیره سه در یک عملکرد قفل دستی به قفل مد روز در زندگی در زینت تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مواد شوینده به تدریج جایگزین قفل globose می شود، آرایش، آرایش و رسیدگی به سه در یک کارکرد می تواند قفل مد را در زندگی با زیور آلات به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ovary ovoid or globose ; stigmas 2 or 3(-, usually recurved, papillate throughout.
[ترجمه گوگل]تخمدان بیضی یا کروی؛ کلاله های 2 یا 3 (-، معمولاً برگشتی، پاپیله شده در سراسر
[ترجمه ترگمان]ovary ovoid یا globose؛ stigmas ۲ یا ۳ (- معمولا recurved، papillate)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Its shape is irregular such as fingerlike, linguiform, globose, strawhat. The varieties of the pseudopod extend and contract in a large scope.
[ترجمه گوگل]شکل آن نامنظم مانند انگشت مانند، زبانی، کروی، کاهی است گونه های شبه پا در گستره وسیعی گسترش یافته و منقبض می شوند
[ترجمه ترگمان]شکل آن نامنظم است مثل fingerlike، linguiform، globose، strawhat انواع of گسترش می یابند و در دامنه وسیعی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Drupe is close form of globose or long egg, the face is fine by nap.
[ترجمه گوگل]دروپه شکل نزدیک تخم کروی یا بلند است، صورت با چرت زدن خوب می شود
[ترجمه ترگمان]drupe به شکل نزدیک به globose یا تخم طولانی است، صورت با چرت زدن خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fructification flesh is qualitative globose, blue, the seed is bigger, long elliptic, black.
[ترجمه گوگل]گوشت میوه دهی با کیفیت کروی، آبی، دانه بزرگتر، بیضوی بلند، سیاه است
[ترجمه ترگمان]گوشت Fructification کیفی است، آبی، دانه، بزرگ تر، بیضوی، سیاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fruit is close globose, disrupt number smooth gibbous, long olivary divides fruit Pan.
[ترجمه گوگل]میوه کروی نزدیک است، عدد ناقص غبغه صاف، زیتونی بلند ماهی تابه میوه را تقسیم می کند
[ترجمه ترگمان]میوه نزدیک به globose است و تعدادی از میوه را از هم جدا می کند و olivary طولانی را از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. See inside vitreous body antrum floating countless white globose or dish state small system, be like ethereal numerous star.
[ترجمه گوگل]داخل آنتروم بدن زجاجیه را ببینید که تعداد بی شماری گلوبوس سفید یا سیستم کوچک حالت ظرف شناور است، مانند ستاره های متعدد اثیری باشید
[ترجمه ترگمان]در داخل بدن vitreous مشاهده کنید که globose سفید بیشماری در حال شناور شدن هستند و یا منظومه شمسی کوچک، مانند یک ستاره بیشمار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Capsule globose, 3 cm in diameter, 3 - 4 - locular .
[ترجمه گوگل]کپسول کروی، به قطر 3 سانتی متر، 3 تا 4 لوکولار
[ترجمه ترگمان]Capsule globose، ۳ سانتیمتر قطر، ۳ - ۴ - locular
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A globose watermelon ( Citrullus lanatus var . citroides ) having white flesh that is candied or pickled.
[ترجمه گوگل]یک هندوانه کروی (Citrullus lanatus var citroides) با گوشت سفید شکلی یا ترشی
[ترجمه ترگمان]هندوانه globose (Citrullus lanatus var citroides)دارای گوشت سفید است که شیرین و یا ترشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cupule globose, 6-8 cm in diam., splitting into 4 or 5 segments, covered with clustered branching prickles .
[ترجمه گوگل]کروی کروی به قطر 6 تا 8 سانتی متر که به 4 یا 5 قسمت تقسیم می شود و با خارهای شاخه ای خوشه ای پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]Cupule globose، ۶ - ۸ سانتیمتر در diam سپس به ۴ یا ۵ بخش تقسیم می شود که با شاخه های تقسیم بندی شده خوشه ای پوشش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Drupe red when mature, globose, ca. 5 mm, scabrous, 2-seeded.
[ترجمه گوگل]دروپ قرمز در زمان بلوغ، کروی، حدود 5 میلی متر، اسکابروز، 2 دانه
[ترجمه ترگمان]drupe قرمز زمانی است که بالغ، globose، ca ۵ میلی متر، scabrous، ۲ - seeded
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Root purple-red, tuber like, fusiform to globose. Leaf veins purple-red.
[ترجمه گوگل]ریشه ارغوانی مایل به قرمز، غده مانند، دوکی شکل تا کروی رگبرگ بنفش قرمز
[ترجمه ترگمان]رنگ ارغوانی - قرمز، tuber مثل، fusiform به globose veins برگ قرمز - قرمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is one globose, aculeate capsule if really.
[ترجمه گوگل]اگر واقعاً یک کپسول کروی شکل است
[ترجمه ترگمان]این یک کپسول aculeate است، اگر واقعا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Red globose alga is actually a kind of green alga, which can be used as feedstuff.
[ترجمه گوگل]جلبک قرمز کروی در واقع نوعی جلبک سبز است که می توان از آن به عنوان خوراک استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]alga: جلبک ها در واقع نوعی of سبز هستند که می تواند به عنوان feedstuff استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• round; spherical, globe-shaped

پیشنهاد کاربران

بپرس