globin


بخش پروتئین دار هموگلوبین (یا خونگردک)، گلوبین، گردک، گلوبین یا پروتئین بی رنگ

جمله های نمونه

1. Interference with the normal production of heme or globin leads to anemia.
[ترجمه گوگل]تداخل با تولید طبیعی هم یا گلوبین منجر به کم خونی می شود
[ترجمه ترگمان]اختلال ناشی از تولید نرمال of و سقط فروشی منجر به کم خونی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Combining traditional treatment methods with high dosage of globin and methylprednisolone, apparent effects were showed in 3initial cases with dilated cardiomyopathy.
[ترجمه گوگل]ترکیب روش‌های درمانی سنتی با دوز بالای گلوبین و متیل پردنیزولون، در 3 مورد اولیه با کاردیومیوپاتی دیلاته، اثرات آشکاری نشان داد
[ترجمه ترگمان]با ترکیب روش های سنتی درمان با مقدار زیادی ادرار شده و methylprednisolone، اثرات ظاهری در سه حالت اولیه با گشاد شدن dilated نشان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Globin Intercommunication is looking for someone to build a new website and design a new logo. We specialize in intercom service and installation.
[ترجمه گوگل]Globin Intercommunication به دنبال شخصی برای ساخت وب سایت جدید و طراحی لوگوی جدید می باشد ما در سرویس و نصب اینترکام تخصص داریم
[ترجمه ترگمان]globin Intercommunication به دنبال کسی است که یک وب سایت جدید بسازد و یک لوگوی جدید طراحی کند ما در زمینه خدمات داخلی و نصب تخصص داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The appearance of visible globin pigments in the urine suggests that the patient is at a greatly increased risk for the development of renal shutdown .
[ترجمه گوگل]ظهور رنگدانه های گلوبین قابل مشاهده در ادرار نشان می دهد که بیمار در معرض خطر بسیار زیادی برای ایجاد خاموشی کلیه است
[ترجمه ترگمان]ظهور رنگدانه های چشم مشهود در ادرار، حاکی از آن است که بیمار در خطر بسیار زیادی برای رشد تعطیلی کلیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results The globin hydrolysate which fully contained small molecule peptide showed the highest ACE inhibitory activity and some hemagglutinative activity with the degree of hydrolysis of 6%.
[ترجمه گوگل]نتایج: هیدرولیز گلوبین که به طور کامل حاوی پپتید مولکولی کوچک بود، بیشترین فعالیت مهاری ACE و مقداری فعالیت هماگلوتیناتیو را با درجه هیدرولیز 6 درصد نشان داد
[ترجمه ترگمان]نتایج بدست آمده برای ورزشکارانی که به طور کامل شامل یک مولکول کوچک بودند، بیش ترین فعالیت مهاری را نشان داد و برخی فعالیت hemagglutinative را با درجه هیدرولیز ۶ % نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The primary structure of globin moiety is determined by the plant genome.
[ترجمه گوگل]ساختار اولیه قسمت گلوبین توسط ژنوم گیاه تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]ساختار اولیه نیمه بیحس توسط ژنوم گیاه تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Posttransplantation ALT, AST, Pre-ALB and immune globin at the 7th, 10th and 14th day were detected.
[ترجمه گوگل]ALT، AST، Pre-ALB و گلوبین ایمنی پس از پیوند در روزهای 7، 10 و 14 شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]شهر دوشنبه، AST، شعبه پیش از شعبه و مدرسه ایمنی در روزه ای هفتم، دهم و ۱۴ نیز شناسایی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By using globin lipoplast, the authors established latex agglutination test to determine occult blood. We suggest that the method is easy to use and superior in high sensitivity and speciality.
[ترجمه گوگل]با استفاده از گلوبین لیپوپلاست، نویسندگان آزمایش آگلوتیناسیون لاتکس را برای تعیین خون مخفی ایجاد کردند پیشنهاد ما این است که استفاده از این روش آسان باشد و از نظر حساسیت و تخصص بالا برتر باشد
[ترجمه ترگمان]نویسندگان با استفاده از هورمون استروژن، آزمایش agglutination را برای تعیین خون اسرار آمیز ایجاد کردند ما پیشنهاد می کنیم که استفاده از این روش آسان بوده و در حساسیت بالا و تخصص برتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Though the hands of globin had better polymorphism, the electrophoretogram was so fuzzier that it affected the accuracy of identifying the rape varieties.
[ترجمه گوگل]اگرچه عقربه‌های گلوبین چند شکلی بهتری داشتند، اما الکتروفورتوگرام آنقدر مبهم‌تر بود که بر دقت شناسایی گونه‌های کلزا تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]هر چند دست فروشان پلی مورفیسم بهتری داشت، اما electrophoretogram به حدی fuzzier بود که بر دقت تشخیص انواع تجاوز تاثیر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The SDSPAGE bands of of glutelin and globin had sore differences among different rape varieties.
[ترجمه گوگل]باندهای SDSPAGE گلوتلین و گلوبین تفاوت‌های شدیدی در بین انواع مختلف کلزا داشتند
[ترجمه ترگمان]در میان انواع مختلف مواد مخدر، باندهای SDSPAGE از جنس glutelin و کاسته شده، به درد و رنج دچار شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Globin may be one of the important antigen for PM/DM disease.
[ترجمه گوگل]گلوبین ممکن است یکی از آنتی ژن های مهم برای بیماری PM/DM باشد
[ترجمه ترگمان]globin ممکن است یکی از آنتی ژن مهم برای بیماری نخست وزیر \/ DM باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In conjunction with the glutathione reductase/peroxidase system, NADPH maintains the sulfhydryl groups of globin in their reduced state.
[ترجمه گوگل]در ارتباط با سیستم گلوتاتیون ردوکتاز/پراکسیداز، NADPH گروه‌های سولفیدریل گلوبین را در حالت کاهش یافته نگه می‌دارد
[ترجمه ترگمان]در رابطه با سیستم glutathione reductase \/ peroxidase، NADPH، گروه \"sulfhydryl\" را در حالت کاهش یافته خود حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Although advance has been made in the study on control of globin gene expression and switching, key factors of globin gene switching is still unknown till now.
[ترجمه گوگل]اگرچه پیشرفت هایی در مطالعه بر روی کنترل بیان ژن و سوئیچینگ انجام شده است، عوامل کلیدی تغییر ژن گلوبین هنوز ناشناخته است
[ترجمه ترگمان]با این که پیشرفت در این مطالعه به منظور کنترل بیان ژن ها و تغییر حالت ژن ها صورت گرفته است، اما هنوز هم عوامل کلیدی تغییر ژن نوآور تا به حال شناخته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As the validation of these factors is of significance for disclosing mechanisms of globin gene switching, we hope that our work could contribute to this target.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که اعتبار این عوامل برای افشای مکانیسم های تغییر ژن گلوبین اهمیت دارد، امیدواریم کار ما بتواند به این هدف کمک کند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که اعتبار این عوامل برای آشکار کردن مکانیسم تغییر ژن نوآور اهمیت دارد، ما امیدواریم که کار ما بتواند به این هدف کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• protein contained in hemoglobin

پیشنهاد کاربران

گلوبین ( اسم ) : پروتئینی که با مواد دیگر ترکیب می شود و ترکیباتی مانند هموگلوبین و میوگلوبین را تشکیل می دهد.

بپرس