gloaming

/ˈɡloʊmɪŋ//ˈɡləʊmɪŋ/

معنی: غروب، تاریک و روشن
معانی دیگر: سحر گاه، پگاه، سپیده دم (در قدیم gloam هم می گفتند)، twilight غروب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: late evening; dusk; twilight.
مشابه: evening, twilight

- It was hard to make out the deer in the gloaming.
[ترجمه گوگل] تشخیص گوزن در غمگینی سخت بود
[ترجمه ترگمان] نمی شد گوزن ها را در تاریک وروشن شامگاه تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They sat on a hillside in the gloaming, watching the lights come on in the houses below.
[ترجمه گوگل]آن‌ها روی تپه‌ای در تاریکی نشسته‌اند و چراغ‌های خانه‌های پایین را تماشا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در تاریک وروشن شامگاه روی یک تپه نشستند و چراغ ها را تماشا کردند که در خانه ها پایین می آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Shepherds was pelting through the gloaming their sheep and goats.
[ترجمه گوگل]چوپانها گوسفندها و بزهایشان را که غصه می‌خوردند پرتاب می‌کردند
[ترجمه ترگمان]چوپانان گوسفندان و بزها را به باد ریشخند می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the gloaming before sunrise they saw each other's features as pale apparitions.
[ترجمه گوگل]در غروب قبل از طلوع خورشید، آنها ویژگی های یکدیگر را به صورت مظاهر رنگ پریده می دیدند
[ترجمه ترگمان]در تاریک وروشن شامگاه، قبل از طلوع آفتاب، خطوط چهره یکدیگر را مثل اشباح رنگ پریده می دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the gloaming the Weem folk made their way home along the dark gorge of the road.
[ترجمه گوگل]در غروب، مردم Weem در امتداد تنگه تاریک جاده راهی خانه شدند
[ترجمه ترگمان]در تاریک وروشن شامگاه مردم Weem راه خود را در دره تاریک جاده به سوی خانه راندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another girl wiggles by in the Brooklyn gloaming.
[ترجمه گوگل]دختر دیگری در بروکلین غمگین تکان می خورد
[ترجمه ترگمان] یه دختر دیگه از بروکلین داره تکون میخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let it go back into the gloaming and gad with a lot of longing.
[ترجمه گوگل]بگذار با اشتیاق فراوان به غم و غصه برگردد
[ترجمه ترگمان]بگذار دوباره به طرف تاریک وروشن غروب برگردد و با اشتیاق زیادی به این طرف و آن طرف برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Parkas worn over close-fitting body pieces leap from the gloaming in acid greens, violent oranges, purples and cardinal reds.
[ترجمه گوگل]پارک‌های پوشیده شده روی تکه‌های نزدیک بدن از رنگ سبز اسیدی، نارنجی خشن، بنفش و قرمز کاردینال می‌پرند
[ترجمه ترگمان]parkas که بر روی تکه های بدن چسبیده به رنگ پوشیده از هوای تاریک وروشن دیده می شوند، از سبزیجات اسیدی، نارنجی خشن، ارغوانی و قرمز رنگ عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The square tower of a church loomed through the gloaming.
[ترجمه گوگل]برج مربعی یک کلیسا از میان براق بود
[ترجمه ترگمان]برج مربع کلیسایی در تاریک وروشن شامگاه پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dawn comes and you see its path - the glistening leaf, the gloaming stem blackening garden vine.
[ترجمه گوگل]سپیده دم می آید و مسیرش را می بینی - برگ درخشان، ساقه درخشان که تاک باغ را سیاه می کند
[ترجمه ترگمان]سپیده می زند و تو مسیر آن را می بینی - برگ درخشان و the های سبز تیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غروب (اسم)
evening, vesper, sunset, night, gloaming, even fall, sundown

تاریک و روشن (صفت)
twilight, dusk, gloaming

انگلیسی به انگلیسی

• twilight, fading light of early evening, dusk

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی : گرگ ومیش / پایان روز / دم دمای غروب / نیم تاریکی شاعرانه
🔹 مثال ها:
I walked home in the gloaming, with the city lights coming on. در گرگ ومیش به سوی خانه قدم زدم، در حالی که چراغ های شهر روشن می شدن.
...
[مشاهده متن کامل]

The distant mountains loomed faintly in the gloaming. کوه های دوردست در نیم تاریکی گرگ ومیش به نرمی نمایان بودن.
In the gloaming, everything feels softer, quieter, and more mysterious. در گرگ ومیش، همه چیز نرم تر، ساکت تر، و رازآلودتر به نظر می رسه.
🔹 مترادف ها: twilight – dusk – nightfall – evening – eventide

گرگ و میش،
Twilight, dusk
هوای گرگ و میش که در فلق و مابین مغرب و عشا در تابش نور خورشید به زمین روی میدهد.