glitzy

/ˈɡlɪtsi//ɡlɪts/
(به خاطر جلف بودن یا پر تظاهر بودن) چشمگیر، پر زرق و برق، (آمریکا-عامیانه) پر جلوه، تابناک، درخشان، براق و نورانی، پرتلالو، پر زرق و برق the glitzy streets of las vegas خیابانهای پر زرق و برق لاسوگاس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: glitzier, glitziest
مشتقات: glitziness (n.)
• (1) تعریف: (informal) shining or sparkling as with glitter; glittery.
• (2) تعریف: gaudily sophisticated; pretentiously ornate.
- a glitzy nightclub
[ترجمه گوگل] یک کلوپ شبانه پر زرق و برق
[ترجمه ترگمان] یه کلوب شبانه glitzy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ostentatiously showy
something that is glitzy is superficially attractive, in a very noticeable and exaggerated way; an informal word.

پیشنهاد کاربران

( بیش از حد ) پرزرق و برق،
Superficially attractive
Attractive on a tasteless and showy manner
Gaudy
The gala drew a glitzy, moneyed crowd from
. the inner city
شیک

بپرس